عکس همایش یا کارگاه باشه

دعوت به سخنرانی

شما می‌توانید به جای مطالعه متن زیر، با شماره ###########  تماس بگیرید و توضیحات دقیق‌تری را دریافت کنید

فرم دعوت به سخنرانی

 

از این که علاقه مندید تا مباحث آموزشی فرزندپروری و تربیت فرزند در شهر و یا مجموعه خود منتقل کنید از شما متشکریم و امیدواریم که بتوانیم با همکاری بسیار دقیق و حرفه‌ای با یکدیگر برنامه‌ای فوق‌العاده پیش رو داشته باشیم.

به منظور افزایش کیفیت برنامه لطفاً این صفحه را بسیار دقیق مطالعه بفرمایید.

چه برنامه‌ای مناسب من است؟

پیش از هرچیز لازم است با سبک‌های مختلف برگزاری برنامه‌ها آشنا شوید تا در صورت لزوم بتوانید بهترین و متناسب‌‌‌ترین حالت برای شرایط خود را انتخاب نمایید.

برنامه‌های غیر حضوری و از طریق اینترنت و کوتاه مدت. روشی مناسب برای کاهش هزینه‌ها و موضوعاتی که نیاز به تمرین کمتری دارند.

روشی مناسب برای تعداد مخاطبان کم و به صورت کاملاً عملی. معمولاً در زمان یک و دو روز توصیه می‌شود

کنفرانس معمولاً برای تعداد زیادی از مخاطبان کاربرد دارد و گزینه مناسبی برای ثبت نام در کارگاه‌ها می‌باشد

دوره‌ها در حقیقت کارگاه‌های و برنامه‌های کاملاً عملی هستند که به صورت چند جلسه‌ای برگزار می‌شوند.

درنا شریفی کیست؟

خدماتی از طرف مجموعه ما ارائه می‌شود

چطوری درخواست خود را ارسال کنیم؟

راه اول:

راه دوم:

شما می‌توانیدبا شماره ########  تماس بگیرید و توضیحات دقیق‌تری را دریافت کنید.

قصه بچه حرف گوش کن: نمونه داستان‌های آموزنده برای کودکان

قصه‌گویی از دیرباز ابزاری مؤثر در تربیت کودکان است و به تقویت تخیل و خلاقیت آن‌ها کمک می‌کند. داستان‌ها مفاهیم اخلاقی و اجتماعی را به شیوه‌ای جذاب منتقل کرده و مهارت‌هایی مانند حرف‌شنوی را تقویت می‌نمایند. وقتی کودکان داستان‌هایی مانند قصه بچه حرف گوش کن می‌شنوند که شخصیت‌ها به نصایح بزرگ‌ترها گوش می‌دهند و نتایج مثبتی می‌گیرند، اهمیت حرف‌شنوی را درک می‌کنند.

این روش به کودکان کمک می‌کند تا پیامدهای اعمال خود را بهتر بفهمند و رفتارهای مثبت را در زندگی واقعی به‌کار گیرند. با معرفی داستان‌های آموزنده و توجه به نکات کلیدی در انتخاب قصه‌های مناسب، والدین می‌توانند اهمیت گفتن قصه‌های اخلاقی را در تربیت فرزندان خود درک کرده و این عادت مفید را به بخشی از روتین روزانه تبدیل کنند. 

قصه بلند بچه حرف گوش کن

در ادامه چند قصه و داستان طولانی درباره بچه حرف گوش کن در اختیار شما قرار می‌دهیم:

1_ سارا و چتر آبی (قصه دختر حرف گوش کن)

صبح یک روز پاییزی، وقتی خورشید تازه سرش را از پشت ساختمان‌های بلند بیرون آورده بود، صدای چکه‌چکه‌ی باران از ناودان می‌آمد. بوی نان تازه در خانه پیچیده بود. سارا کنار میز صبحانه نشسته بود و لقمه‌ای عسل را آرام می‌جوید.

مامان از آشپزخانه گفت:

— سارا جان، امروز حتماً چتر آبی‌ات رو با خودت ببر مدرسه.

سارا سرش را از روی لقمه بلند کرد و از پنجره نگاه کرد. باران قطع شده بود و چند پرنده روی شاخه‌ها آواز می‌خواندند.

— مامان، ببین آسمون چقدر قشنگ و آبیه! دیگه بارون نمیاد. چتر سنگینه، می‌خوام نبَرم.

مامان لبخند زد اما صدایش جدی بود:

— دخترم، هوا این فصل سریع تغییر می‌کنه. این چتر کوچیکه و توی کیف جا میشه. بعداً پشیمون نشی.

سارا اخمی کرد ولی بعد از یک لحظه فکر، چتر آبی را برداشت و رویش نقش خال‌های سفید را نوازش کرد. این چتر هدیه‌ی تولدش بود و مامان همیشه به او می‌گفت: «این چتر، مثل یک دوست وفادار، ازت محافظت می‌کنه.»

در راه مدرسه، سارا با دوستش الهام حرف می‌زد و می‌خندید. هوا همان‌طور آفتابی و ملایم باقی ماند. زنگ‌های مدرسه یکی پس از دیگری گذشت. سارا گاهی به چتر توی کیفش نگاه می‌کرد و با خودش فکر می‌کرد: «الکی این سنگینی رو امروز تحمل کردم. کاش گوش نکرده بودم.»

اما درست وقتی زنگ آخر خورد و بچه‌ها با شور و هیجان از در مدرسه بیرون پریدند، آسمان ناگهان تیره شد. ابرهای سیاه در عرض چند دقیقه همه‌جا را پوشاندند. صدای رعد مثل غرش یک شیر بزرگ آمد و پشت‌بندش، بارانی شدید شروع شد.

بچه‌ها جیغ زدند و شروع کردند به دویدن. بعضی‌ها زیر درخت‌ها پناه گرفتند، اما باد برگ‌ها را تکان می‌داد و باران از لابه‌لای شاخه‌ها فرو می‌بارید.

سارا همان لحظه چتر آبی‌اش را بیرون آورد. وقتی صدای «پاپ!» باز شدن چتر در باران پیچید، الهام چشم‌هایش گرد شد:

— وای سارا! میشه منم بیام زیر چترت؟

سارا لبخند زد:

— بیا! چتر برای دو نفر هم جا داره.

آن‌ها آرام و با خنده از میان خیابان‌های خیس گذشتند. صدای قطره‌ها روی چتر، مثل زنگ‌های کوچک موسیقی بود. وقتی به خانه رسیدند، لباس‌شان کاملاً خشک بود.

آن شب، سارا کنار مامان نشست و همه‌ی ماجرای راه برگشت را تعریف کرد. مامان به آرامی گفت:

— دیدی گفتم آماده بودن بهتره؟ همیشه لازم نیست آسمون رو نگاه کنیم تا بفهمیم چطور باید آماده باشیم. گاهی باید به تجربه‌ی دیگران اعتماد کنیم.

سارا چتر آبی‌اش را محکم بغل کرد و گفت:

— مامان! از این به بعد بیشتر به حرفت گوش می‌کنم.

برای آشنایی بیشتر با مباحثی مثل آرایش کردن کودکان و تاثیر انیمیشن بر کودکان می‌توانید به همین مقالات مراجعه کنید.

2_ خرگوش کوچولو و دستمال قرمز

صبح یک روز بهاری، آفتاب لابه‌لای شاخه‌های شکوفه‌دار جنگل می‌رقصید و نسیم ملایمی بوی گل‌های وحشی را با خود می‌آورد. در لانه‌ی کوچکی زیر درخت بید، خرگوش کوچولو در حال شستن صورتش بود. مامان خرگوش از انباری خانه یک دستمال قرمز براق آورد.

— پسرم، امروز که می‌خوای بری مزرعه هویج، این دستمال قرمز رو دور گردنت ببند.

خرگوش کوچولو گوش‌های نرمش را تکان داد و پرسید:

— ولی مامان، چرا؟ لباس‌های من تمیزه. دستمال لازم ندارم.

مامان با لبخندی جدی گفت:

— می‌دونی که این فصل، شکارچی‌ها و روباه‌ها گاهی توی مرغزار پرسه می‌زنن. این دستمال قرمز باعث میشه از دور معلوم بشی و چوپان یا کشاورز بتونه زود بفهمه که تو خرگوش اهلی هستی، نه یک حیوان وحشی برای شکار.

خرگوش کوچولو ابرویی (اگر ابرو داشت!) بالا انداخت:

— ولی من سریع می‌دوم، کسی نمی‌تونه منو بگیره.

مامان تک‌تک هویج‌های تازه را در سبد گذاشت و گفت:

— سرعت خوبه، ولی پیشگیری از خطر بهتره.

خرگوش کوچولو با کمی غرغر دستمال قرمز را دور گردنش بست. در راه، صدای جیک‌جیک پرنده‌ها و خش‌خش برگ‌ها همراهش بود. وقتی به مزرعه رسید، شروع به کندن هویج‌های نارنجی و خوشبو کرد.

وسط کار، نسیم خنکی وزید و خرگوش احساس کرد دارد گرمش می‌شود. با خودش گفت:

«این دستمال سنگینه… بگذار بذارمش توی سبد.»

اما همان لحظه یاد حرف مامان افتاد: “پیشگیری از خطر بهتره.” لبخندی زد و دوباره دستمال را مرتب بست.

چند دقیقه بعد، از دور صدای گام‌های سنگین آمد. خرگوش کوچولو سرش را بالا آورد و دید مردی با لباس شکارچی، اسلحه‌ای روی شانه، دارد به سمت مزرعه می‌آید. قلب کوچولوی خرگوش شروع کرد به تند زدن. اما شکارچی همین که چشمش به خورشید افتاد که نور را روی پارچه قرمز گردن خرگوش منعکس می‌کرد، لحظه‌ای مکث کرد.

شکارچی با خودش گفت:

— این یکی اهلیه، باید مال کشاورز باشه، دست بهش نزنم بهتره.

خرگوش کوچولو آرام به کندن هویج‌ها ادامه داد و آروم نفس راحت کشید.

وقتی خورشید غروب کرد، خرگوش کوچولو با سبد پر و دل گرم به خانه برگشت. مامانش دستمال قرمز را باز کرد، گردنش را بوسید و گفت:

— امروز به خاطر همین تکه پارچه، یک روز خیلی امن داشتی.

خرگوش کوچولو به فکر فرو رفت و گفت:

— مامان، از امروز همیشه این دستمال رو می‌بندم، حتی اگه گرم باشه.

و همان شد که در جنگل همه خرگوش‌ها، با الهام از او، دستمال‌های رنگی به گردنشان بستند تا همیشه در امان بمانند.

  آموزش نه گفتن به کودکان + بررسی راهکارها

در ادامه، مطالعه‌ مقالات روبرو می‌توانند به افزایش درک شما از موضوعاتِ وابستگی فرزند به مادر و جدا کردن جای خواب کودک کمک کنند.

3_ قصه ماهی کوچولو و سنگ رنگی

در دل دریاچه‌ای آرام و آبی، ماهی کوچولو با فلس‌های نقره‌ای‌اش زندگی می‌کرد. او عاشق بازی با حباب‌ها و شنا کردن لابه‌لای گیاهان سبز آبزی بود. اما بیشتر از همه، هر روز دنبال کشف چیزهای تازه بود.

یک صبح زلال، وقتی نور خورشید از لابه‌لای موج‌ها به کف دریاچه می‌تابید، چشم ماهی کوچولو به چیزی درخشان افتاد. چیزی مثل یک سنگ گرد، با رنگ‌های آبی و بنفش، که برق می‌زد و انگار هزار خورشید کوچک درونش خوابیده بودند.

ماهی کوچولو با هیجان گفت:

— وای! این قشنگ‌ترین چیزی هست که توی عمرم دیدم!

ماهی‌های بزرگ‌تر که آنجا بودند، نزدیک آمدند. ماهی پیر گفت:

— کوچولو، این سنگ مخصوصه. بهتره زیاد باهاش بازی نکنی. بعضی چیزها فقط برای نگاه کردن هستن، نه برای استفاده کردن.

ماهی کوچولو اخم کرد:

— چرا؟ مگه سنگ چه کار می‌کنه؟

ماهی پیر با حوصله جواب داد:

— این سنگ در آب کم‌عمق کنار ساحل افتاده و بعضی وقت‌ها جریان قوی میاد. اگه نزدیکش بمونی، ممکنه اسیر موجی بشی که تو رو به ساحل پرتاب می‌کنه و از آب خیلی دور می‌شوی.

ماهی کوچولو با خودش فکر کرد:

«این سنگ که هیچ کار بدی نداره! این همه قشنگه.»

پس تصمیم گرفت مخفیانه هر روز برود و بازی کند. او با باله‌هایش سنگ را قل می‌داد، رویش می‌چرخید، و حتی از نورش به عنوان آینه برای دیدن صورتش استفاده می‌کرد.

یک روز بعدازظهر، همان‌طور که سرگرم بود، ناگهان آبی خنک و شدید از سمت رودخانه وارد شد. موج بزرگ آمد و با خودش برگ‌ها و شاخه‌های ریز آورد. این موج کوچک برای ماهی‌های بزرگ بی‌خطر بود، اما برای ماهی کوچولو مثل یک طوفان بود.

سنگ رنگی همراه جریان به سمت ساحل غلطید و ماهی کوچولو که می‌خواست آن را بگیرد، به دنبالش رفت. ناگهان خودش را در آب کم‌عمقی دید که خیلی نزدیک به پای آدم‌ها بود!

یک پرنده‌ی سفید بزرگ از آسمان پایین آمد و دقیقاً همان لحظه ماهی کوچولو فهمید که چقدر بی‌احتیاط بوده. با تمام نیرو شروع کرد به شنا کردن برعکس جریان. خوشبختانه موج دوم کمی او را به عقب برد و موفق شد به جای امنش برسد.

آن شب، ماهی کوچولو کنار خانه‌اش نشسته بود و به سنگ رنگی که دورتر از او دور خودش می‌چرخید نگاه می‌کرد. آهی کشید و گفت:

— بعضی زیبایی‌ها برای فاصله گرفتن ساخته شدن، نه برای به دست آوردن.

ماهی پیر با لبخندی مهربان کنارش آمد و گفت:

— امروز یک درس بزرگ گرفتی، کوچولو.

از آن به بعد، هر وقت ماهی کوچولو از کنار سنگ رنگی عبور می‌کرد، با احترام فقط نگاهش می‌کرد. و وقتی بچه‌ماهی‌های دیگر از او پرسیدند چرا با سنگ بازی نمی‌کنی، با لبخند گفت:

— چون می‌خوام ماجراجویی‌هام رو فقط در جاهایی انجام بدم که امن هستند.

لازم است اضافه کنیم که منابع روبرو اطلاعات جامع‌تری درباره‌ی موضوعاتی مثل تنهایی بازی کردن کودک و آموزش نه گفتن به کودکان ارائه می‌دهند.

نمونه قصه‌های آموزنده درباره بچه حرف گوش کن (قصه کوتاه)

در مقاله بهترین کتاب برای کودکان ۳ ساله می‌توانید لیست کاملی از کتاب‌های مناسب فرزندتان را مشاهده کنید. قصه‌های آموزنده همچون قصه بچه حرف گوش کن می‌توانند ابزار بسیار مؤثری برای تقویت حرف‌شنوی کودکان باشند. این قصه‌ها با نشان دادن نتایج مثبت و منفی رفتارهای مختلف، به کودکان می‌آموزند که چگونه با گوش دادن به توصیه‌ها و رعایت قوانین می‌توانند زندگی بهتری داشته باشند و از اشتباهات جلوگیری کنند.

1_ قصه دختر حرف گوش کن

روزی روزگاری دختری به نام نرگس بود که همیشه به توصیه‌های پدر و مادرش گوش می‌داد. وقتی مادرش به او می‌گفت در هنگام عبور از خیابان دست بزرگ‌ترها را بگیرد، او همیشه این کار را انجام می‌داد. یک روز هنگام بازی در پارک، توپش به سمت خیابان غلتید. نرگس یاد حرف مادرش افتاد و به جای دویدن، از یک بزرگ‌تر کمک خواست. این کار او باعث شد که از یک تصادف خطرناک نجات پیدا کند. این داستان در قالب قصه بچه حرف گوش کن به کودکان نشان می‌دهد که گوش دادن به توصیه‌های والدین، می‌تواند در شرایط مهم، از آن‌ها محافظت کند.

نمایش ویدیو درباره ویدیو: اشتباهات لجبازی کودکان

2_ قصه پسرک و حرف‌های مادربزرگ

پسرکی به نام آرمان همیشه به نصیحت‌های مادربزرگش گوش می‌داد. مادربزرگش به او یاد داده بود که همیشه قبل از غذا دست‌هایش را بشوید تا بیمار نشود. یک روز در مدرسه، دوستانش بدون شستن دست‌ها شروع به خوردن خوراکی‌هایشان کردند، اما آرمان طبق گفته مادربزرگش ابتدا دست‌هایش را شست. چند روز بعد، بیشتر دوستانش بیمار شدند، اما او سالم ماند. این قصه بچه حرف گوش کن به کودکان یاد می‌دهد که رعایت توصیه‌های بزرگ‌ترها، می‌تواند از مشکلات و خطرات جلوگیری کند.

اگر می‌خواهید در زمینه‌ افزایش اعتماد به نفس در نوجوانان و چرا بچم زود عصبی میشه دانش‌تان بیشتر شود منابع ذکر شده را از دست ندهید.

3_ قصه حیوانات جنگل و احترام به قوانین

در جنگلی زیبا، گروهی از حیوانات زندگی می‌کردند. هر حیوان قانونی داشت که همه رعایت می‌کردند. خرگوش کوچک که همیشه بی‌نظم بود، یک روز بدون توجه به قوانین، از رودخانه‌ای که جریان تندی داشت عبور کرد. ناگهان در آب افتاد و جریان رودخانه او را با خود برد. خوشبختانه، فیل دانا که همیشه قوانین را رعایت می‌کرد، با کمک دوستانش او را نجات داد. خرگوش از آن روز فهمید که احترام به قوانین، به نفع خودش و دیگران است. این قصه نشان می‌دهد که رعایت قوانین، زندگی را ایمن‌تر و بهتر می‌کند.

صوت روانشناسی: تنبیه بچه حرف گوش نکن

سخنران: درنا شریفی، روانشناس کودک 

4_ قصه پسرک و خوردن شیرینی‌ها

تاثیر قصه بچه حرف گوش کن

پسرکی به نام علی همیشه دوست داشت شیرینی‌ها بخورد، اما مادرش به او گفته بود که باید تنها بعد از وعده‌های غذایی شیرینی بخورد تا دندان‌هایش خراب نشود. یک روز علی تصمیم گرفت برخلاف توصیه مادرش، قبل از ناهار شیرینی بخورد. چند روز بعد، دندان‌هایش درد گرفت و مجبور شد به دندان‌پزشک مراجعه کند. از آن زمان به بعد، علی همیشه به توصیه‌های مادرش گوش می‌داد و دیگر دندان‌هایش درد نمی‌کرد.

5_ قصه دخترک و دوچرخه‌سواری

دخترکی به نام سارا همیشه به حرف‌های پدرش گوش می‌داد. پدرش به او گفته بود که قبل از دوچرخه‌سواری باید کلاه ایمنی به سر بگذارد. یک روز سارا از خانه بیرون رفت و فراموش کرد کلاه ایمنی را بزند. در حین دوچرخه‌سواری، او از روی چاله‌ای افتاد و سرش به زمین برخورد کرد. خوشبختانه صدمه جدی ندید، اما از آن روز به بعد همیشه به حرف‌های پدرش گوش می‌داد و کلاه ایمنی را نمی‌فراموش کرد. این قصه به کودکان یاد می‌دهد که گوش دادن به توصیه‌های ایمنی می‌تواند از آسیب‌های جدی جلوگیری کند.

  لجبازی کودک سه ساله | نکات، نشانه‌ها، دلایل و 11 نکته برای درمان!

6_ قصه پسربچه و مطالعه

پسربچه‌ای به نام امیر بود که همیشه به توصیه‌های معلمش در مدرسه گوش می‌داد. معلم به او گفته بود که هر روز چند دقیقه کتاب بخواند تا یادگیری‌اش بهتر شود. امیر در ابتدا اهمیتی به این توصیه نمی‌داد، اما زمانی که نمراتش پایین آمد، تصمیم گرفت حرف معلمش را جدی بگیرد. او هر روز به مدت نیم ساعت کتاب خواند و پس از مدتی نمراتش بهبود یافت. این داستان به کودکان می‌آموزد که با گوش دادن به توصیه‌های معلمان و مطالعه مستمر، می‌توانند موفق‌تر شوند.

7_ قصه گربه و پاکیزگی

در یک خانه، گربه‌ای به نام میلا زندگی می‌کرد. صاحبان خانه همیشه به او می‌گفتند که باید ظرف غذایش را پس از هر وعده غذا بشوید تا از آلودگی جلوگیری کند. یک روز میلا تصمیم گرفت که ظرف غذایش را نشوید و آن را در گوشه‌ای رها کرد. روز بعد، ظرف پر از میکروب‌ها و باکتری‌ها شد و میلا احساس ناراحتی کرد. از آن زمان به بعد، میلا همیشه به حرف‌های صاحبانش گوش می‌داد و ظرف غذایش را پس از هر وعده غذا تمیز می‌کرد. این داستان نشان می‌دهد که رعایت بهداشت و تمیزی، سلامتی آن‌ها را حفظ می‌کند.

برای آموزش پاکیزگی به کودکان، علاوه بر داستان خواندن، می‌توانید از راهکارهای دیگری هم استفاده کنید که ما آن‌ها را در مقاله «آموزش بهداشت فردی به کودکان» بررسی کرده‌ایم.

8_ قصه دوستی سگ و سنجاب

روزی یک سگ شکاری در نزدیکی جنگل قدم می‌زد. در راه یک سنجاب کوچولو را دید که روی درخت بازیگوشی می‌کند. به او گفت: «من و تو می‌توانیم دوست‌های خوبی برای هم باشیم، بیا دوستی‌مان را شروع کنیم»، اما سنجاب قبول نکرد؛ چون مادرش به او می‌گفت که «از سگ‌های شکارچی دور بمان؛ آن‌ها تو را گاز می‌گیرند و به تو آسیب می‌رسانند».

سگ بارها از آن‌جا رد شد و هر بار به سنجاب این پیشنهاد را داد؛ تا این‌که سنجاب حرف مادرش را نشنیده گرفت و تصمیم گرفت دوستی با سگ را شروع کند. همین که پایین آمد تا با او صحبت کند، سگ شکاری او را گاز گرفت و سنجاب سریع از درخت بالا رفت. او فهمید که مادرش راست می‌گفت و او باید به حرف مادرش گوش کند.

9_ قصه بره کوچولوی ناقلا

روزی روزگاری یک بره کوچولوی ناقلا با مادرش در حال چرا بودند. او از این طرف به آن طرف می‌پرید و بازیگوشی می‌کرد. مادرش به او گفت: «این‌قدر بلند نپر، به زمین می‌خوری و آسیب می‌بینی!»، اما بره کوچولو گوش نمی‌کرد. او همان‌طور که دنبال پروانه‌ها می‌دوید، ناگهان زمین خورد و درد شدیدی را احساس کرد.

این باعث شد که بره داستان ما تا چند روز نتواند به چرا برود، پروانه‌ها را ببیند و از چمن سرسبز دشت تغذیه کند. بره کوچولو وقتی خوب شد، دوباره همراه مادرش به چرا رفت. او این بار می‌دانست که باید به حرف مادرش گوش کند. از آن روز به بعد، بره کوچولو دیگر هیچ آسیبی ندید.

10_ قصه حسنی و درخت بزرگ

اهمیت گفتن قصه بچه حرف گوش کن برای کودکان

روزی پسرکی بازیگوش به نام حسنی همراه مادرش به پارک رفت. او این طرف و آن طرف می‌دوید، با بقیه بچه‌ها بازیگوشی می‌کرد و خیلی خوشحال بود. حسنی ناگهان روی درخت سنجاب کوچولویی را دید که در حال بازیگوشی است. با خودش گفت: «می‌روم بالای درخت و با سنجاب بازی می‌کنم»؛ اما به‌محض این‌که مادرش او را دید، گفت این کار را نکند.

اما حسنی به حرف مادرش گوش نداد، از درخت بالا رفت و به لانه سنجاب رسید؛ اما همین که می‌خواست با سنجاب بازی کند، از درخت به روی زمین افتاد. حسنی تا مدتی طولانی دیگر نمی‌توانست مثل قبل بازیگوشی کند تا این‌که دوباره سالم و سرحال شد. این بار او به خودش قول داد که تا همیشه به حرف مادرش گوش دهد.

11_ قصه پیشی کوچولوی لجباز

پیشی کوچولوی لجبازی همراه با مادرش زندگی می‌کرد. او بدون توجه کردن به حرف‌های مادرش همیشه هر کاری را که دوست داشت انجام می‌داد؛ روی درخت می‌رفت، بچه موش‌ها را اذیت می‌کرد و گاهی کثیف و آلوده به خانه برمی‌گشت. مادرش وقتی او را دید، از پیشی خواست به اتاقش برود و در مورد کارهایش فکر کند.

پیشی به اتاق رفت و همینطور با خود فکر می‌کرد که «خدایا، چرا من اینقدر لجباز هستم؟ چرا حرف‌های مادرم را گوش نمی‌کنم؟». ناگهان فرشته‌ای ظاهر شد و پیشی را با خود به یک شهر رویایی برد. این شهر پر از گربه‌هایی بود که به حرف مادرشان گوش می‌کردند. همیشه آن گربه کوچولوها مسئولیت‌پذیر، باهوش و شجاع بودند. وقتی پیشی با پری مهربان به خانه برگشت، به خودش قول داد که از این به بعد دیگر لجباز نباشد.

12_ قصه آهو کوچولو و سگ شکارچی

یک آهو کوچولو همراه مادرش در جنگل قدم می‌زد و می‌دوید. مادرش به او گفت همیشه کنار او بماند، اما آهو کوچولو گوش نکرد و از مادرش دور شد. همینطور که قدم می‌زد، یک سگ شکاری را دید. سگ شکاری دنبال او کرد و تازه آهو کوچولو فهمید که چرا مادرش به او می‌گفت کنارش بماند.

همینطور که آهو کوچولو می‌دوید، مادرش را دید که به‌سراغش می‌آید. مادر سگ شکارچی را دور کرد. آهو از مادرش با معذرت‌خواهی از مادرش، قول داد که از این به بعد همیشه کنارش می‌ماند و هیچ‌وقت از او فاصله نمی‌گیرد.

13_ خیلی بچه شیر شجاع

یک روز بچه شیر شجاعی که به‌خاطر شیر بودنش احساس غرور می‌کرد، به‌سراغ پدرش رفت. پدرش همیشه از او می‌خواست که هیچ‌وقت از قلمرو شیرها بیرون نرود؛ اما بچه شیر می‌گفت: «من سلطان جنگلم و از من قوی‌تر وجود ندارد»؛ برای همین یک روز بی‌خبر از قلمرو بیرون آمد.

بیرون از قلمرو سگ‌های شکارچی را دید. سگ‌ها دنبال او کردند؛ حالا بچه شیر فهمید که چرا پدرش از او می‌خواست قلمرو را ترک نکند. او شروع به دویدن کرد و سگ‌های شکارچی هم دنبالش بودند؛ تا این‌که پدرش رسید و با غرشی بلند همه سگ‌ها رفتند. بچه شیر فهمید که هر چقدر هم احساس قدرت کند، باید کنار خانواده‌اش بماند و به حرف آن‌ها گوش دهد؛ چون قدرت واقعی در کنار خانواده بودن و گوش دادن به حرف آن‌ها است.

  12 نکته مهم برای روانشناسی لباس کودک

14_ قصه ماهی کوچولوی ماجراجو

یک ماهی کوچولو به نام نمو خیلی دوست داشت که بیرون از آب‌های رودخانه را ببیند؛ اما پدرش به او می‌گفت که هرگز از رودخانه فاصله نگیرد. نمو به این حرف‌ها گوش نمی‌داد و یک روز تصمیمش را گرفت که به بیرون از در رودخانه بپرد و دنیای جدیدی را تجربه کند.

نمو همین که از آب پرید، فهمید نمی‌تواند نفس بکشد. در همان حوالی، اردکی که با پدر نمو آشنا بود، نمو را دید و به دریا بازگرداند. نمو تازه فهمید که باید به حرف مادرش گوش دهد.

15_ قصه کلاغ پیر و دانا

روز یک کلاغ پیر و دانا که سردسته کلاغ‌های جوان‌تر بود، از آن‌ها خواست که به مزرعه انسان‌ها حمله نکنند. کلاغ‌های جوان مغرور بودند و به حرف او گوش ندادند. یک روز همینطور که در حال خوردن محصولات مزرعه بودند، ناگهان کشاورز آمد و به‌سمت آن‌ها سنگ پرتاب کرد.

سنگ‌ها به بال و سینه کلاغ‌ها خورد و آن‌ها آسیب دیدند. وقتی به دسته‌شان بازگشتند، کلاغ پیر آن‌ها را درمان کرد و از آن‌ها خواست که دیگر این کار را نکنند. کلاغ‌های جوان هم به حرف کلاغ پیر گوش دادند؛ چون می‌دانستند او از آن‌ها تجربه بیشتری دارد.

راستی، ما یک مقاله با عنوان «رفتار با کودک حرف گوش نکن» داریم. اگر به‌دنبال راهکارهای دیگری به غیر از داستان هستید، پیشنهاد می‌دهیم که این مقاله را بخوانید.

نکات کلیدی در انتخاب قصه‌های مناسب برای کودکان

نکات کلیدی در انتخاب قصه‌های مناسب برای کودکان

انتخاب قصه‌های مناسب برای کودکان می‌تواند تأثیر زیادی در تربیت آن‌ها داشته باشد که در مقاله بهترین کتاب تربیت کودک چیست؟ به آن اشاره کرده‌ایم. برای مثال، قصه بچه حرف گوش کن می‌تواند الگوی خوبی برای آموزش گوش دادن به توصیه‌ها و درک پیامدهای اعمال باشد. مهم است که داستان‌ها با سن و نیازهای کودک تطابق داشته باشند تا بیشترین تأثیر را بگذارند.

1_ تطابق داستان با گروه سنی کودک

هر داستانی برای گروه سنی خاصی مناسب است. کودکان خردسال از قصه‌های ساده با شخصیت‌های دوست‌داشتنی لذت می‌برند، در حالی که کودکان بزرگ‌تر به داستان‌هایی با مفاهیم پیچیده‌تر علاقه دارند. برای مثال، کودکان ۳ تا ۵ ساله از داستان‌هایی که دارای ریتم و تکرار هستند لذت می‌برند، درحالی‌که کودکان ۶ تا ۸ ساله می‌توانند قصه‌هایی با پیام‌های اخلاقی عمیق‌تر را درک کنند. انتخاب قصه بچه حرف گوش کن متناسب با سن کودک باعث می‌شود که او بهتر بتواند پیام داستان را دریافت کرده و ارتباط بیشتری با آن برقرار کند.

در این جدول، بهترین موضوعات داستانی برای گروه‌های سنی مختلف را می‌گوییم:

گروه سنی 3 تا 5 سال گروه سنی 6 تا 9 سال گروه سنی 10 تا 12 سال
موضوعات ساده موضوعات ماجراجویانه ماجراهای پیچیده و هیجان‌انگیز
مفاهیم پایه مقل رنگ‌ها خانواده مسائل اجتماعی
احساسات مثل غم یا شادی مفاهیم اخلاقی نوجوانان و بلوغ
مهارت اجتماعی مثل همکاری آشنایی با مشاغل تاریخ و افسانه‌ها
کنجکاوی و اکتشاف موضوعات علمی علمی-تخیلی
خواب و آرامش موضوعات فرهنگی و هنری خودیاری مثل افزایش عزت نفس

ما یک مقاله با عنوان «کتاب بر اساس سن» داریم که می‌توانید از بین آن‌ها کتاب‌هایی را متناسب با سن فرزندتان انتخاب کنید و برای او تهیه کنید.

ما در یک مقاله دیگر انواع کتاب برای کودکان 5 تا 7 سال را معرفی کرده‌ایم. اگر فرزندتان در این بازه سنی است، حتما سری به این مقاله بزنید.

2_ استفاده از شخصیت‌های الهام‌بخش

شخصیت‌های داستانی می‌توانند تأثیر زیادی بر رفتار کودکان داشته باشند. اگر قهرمان قصه بچه حرف گوش کن فردی مهربان، صادق و بااخلاق باشد، کودک از او الگو می‌گیرد. برای مثال، شخصیت‌هایی که مشکلاتشان را با فکر و همکاری حل می‌کنند، مهارت حل مسئله را به کودکان آموزش می‌دهند. همچنین، شخصیت‌هایی که در داستان پاداش مثبت دریافت می‌کنند، ارزش‌های اخلاقی را به کودک یاد می‌دهند.

3_ سادگی و جذابیت زبان قصه

کودکان باید بتوانند داستان را بدون سختی درک کنند. استفاده از جملات کوتاه، کلمات ساده و زبان شیرین کودکانه باعث می‌شود که کودک علاقه بیشتری به شنیدن قصه داشته باشد. همچنین، داستان‌هایی که دارای دیالوگ‌های جذاب و طنزآمیز هستند، تأثیر بیشتری بر کودک خواهند گذاشت. یک قصه‌ی خوب باید هم سرگرم‌کننده باشد و هم کودک را بدون احساس خستگی، به درک پیام داستان برساند.

روش‌های جذاب برای تعریف قصه‌های آموزشی

برای جذاب‌تر کردن قصه‌های آموزشی، می‌توان از تغییر لحن صدا، تصاویر و تعامل با کودک در طول داستان استفاده کرد. در ادامه توضیحات بیشتری راجع به هر یک از این تکنیک‌ها برای گفتن قصه بچه حرف گوش کن ارائه می‌دهیم.

1_ استفاده از لحن هیجان‌انگیز و تغییر صدا

کودکان به لحن و تن صدای راوی حساس هستند. اگر قصه‌گو با تغییر لحن و تقلید صدای شخصیت‌ها داستان را روایت کند، کودک هیجان بیشتری برای شنیدن آن خواهد داشت. به عنوان مثال، صدای آرام و مهربان برای شخصیت‌های دوست‌داشتنی و صدای بلند و محکم برای لحظات هیجان‌انگیز می‌تواند داستان را جذاب‌تر کند.

2_ تعامل با کودک در طول قصه‌گویی (پرسیدن سؤال و ایجاد مکالمه)

یکی از بهترین راه‌ها برای جذب کودک به داستان، درگیر کردن او در طول روایت است. والدین یا مربیان می‌توانند سؤالاتی مانند “اگر جای این شخصیت بودی چه کار می‌کردی؟” یا “به نظرت بعدش چه اتفاقی می‌افتد؟” را مطرح کنند. این روش نه‌تنها باعث می‌شود کودک با دقت بیشتری به داستان گوش کند، بلکه مهارت تفکر و تخیل او را نیز تقویت می‌کند.

3_ استفاده از تصاویر و کتاب‌های مصور

کتاب‌های تصویری ابزار فوق‌العاده‌ای برای افزایش جذابیت قصه‌گویی هستند. کودکان با دیدن تصاویر، ارتباط بهتری با داستان برقرار می‌کنند و مفاهیم را راحت‌تر درک می‌کنند. حتی می‌توان با کمک تصاویر، از کودک خواست که خودش بخشی از داستان را روایت کند. به این ترتیب، کودک هم از یادگیری لذت می‌برد و هم مهارت‌های گفتاری و تخیلی خود را تقویت می‌کند. 

چرا قصه‌ها می‌توانند به کودکان کمک کنند که حرف‌شنوتر شوند؟

قصه بچه حرف گوش کن

قصه‌ها ابزاری قدرتمند برای آموزش غیرمستقیم مفاهیم اخلاقی و اجتماعی به کودکان هستند. وقتی کودکان شخصیت‌های داستانی را دنبال می‌کنند که به توصیه‌های والدین یا مربیان خود گوش می‌دهند و نتایج مثبتی کسب می‌کنند، به‌صورت ناخودآگاه یاد می‌گیرند که حرف‌شنوی می‌تواند به نفع آن‌ها باشد. همچنین، قصه‌ها به کودکان کمک می‌کنند تا پیامدهای اعمال خود را درک کرده و مسئولیت‌پذیرتر شوند.

نمایش ویدیو درباره ویدیو: ریشه لجبازی کودکان

نکته: بعد از مشاهده این ویدیو، ویدیو درمان لجبازی کودک که کمی پایین‌تر قرار گرفته مشاهده کنید.

  بهترین کتاب برای کودکان ۳ ساله ؛ معرفی ۱۰ کتاب برتر

1_ تاثیر داستان بر تربیت اخلاقی کودک

قصه‌ها ابزار مهمی برای آموزش مفاهیم اخلاقی به کودکان هستند. وقتی کودکان در قالب قصه بچه حرف گوش کن داستان‌هایی درباره صداقت، مهربانی یا احترام به بزرگ‌ترها می‌شنوند، ناخودآگاه این ارزش‌ها را در ذهن خود ثبت می‌کنند.

“One of the primary benefits of storytelling is that it can help teach children important lessons about right and wrong, good and evil, and other virtues. For example, when you read bedtime stories to your child, you can incorporate the characters and plot to help you discuss the importance of basic morals (such as honesty, kindness, and generosity.)”

ترجمه: «یکی از مهم‌ترین فواید قصه‌گویی این است که می‌تواند به کودکان کمک کند تا درس‌های مهمی در مورد درست و غلط، خوبی و بدی، و دیگر فضایل بیاموزند. برای مثال، وقتی که برای کودک خود داستان‌های شبانه می‌خوانید، می‌توانید شخصیت‌ها و داستان را به کار ببرید تا در مورد اهمیت اخلاقیاتی مانند صداقت، مهربانی و سخاوت صحبت کنید.»

2_ نقش الگوهای مثبت در قصه‌ها

شخصیت‌های داستانی در قصه بچه حرف گوش کن نقش مهمی در شکل‌گیری رفتار کودکان دارند. زمانی که کودکان با شخصیت‌هایی که رفتارهای مثبتی مانند گوش دادن به توصیه‌های والدین یا رعایت قوانین دارند، همذات‌پنداری می‌کنند، احتمال اینکه خودشان نیز چنین رفتاری را تکرار کنند، بیشتر می‌شود.

برای مثال، داستان‌هایی که قهرمان آن‌ها با رعایت توصیه‌های بزرگ‌ترها از خطرات دوری می‌کند، به کودکان نشان می‌دهد که گوش دادن به حرف‌های والدین و معلمان، نتایج مثبتی در پی دارد. چنین الگوبرداری‌هایی در درازمدت، باعث افزایش میزان حرف‌شنوی و مسئولیت‌پذیری در کودکان می‌شود. 

3_ ارتباط بین قصه‌گویی و تقویت درک کودکان از قوانین

قصه‌ها علی‌الخصوص قصه دختر حرف گوش کن راهی ساده و جذاب برای معرفی قوانین به کودکان هستند. کودکان از طریق داستان‌ها یاد می‌گیرند که قوانین چرا وجود دارند و چگونه رعایت آن‌ها به نفع خودشان و دیگران است. به‌عنوان مثال، داستان‌هایی درباره عبور از خیابان با چراغ سبز یا رعایت نوبت در بازی‌ها، باعث می‌شود کودک مفهوم قانون‌پذیری را درک کند.

تأثیر قصه‌های آموزنده بر رفتار کودکان

تأثیر قصه‌های آموزنده بر رفتار کودکان

Through stories, children are introduced to new vocabulary, different perspectives, and important life lessons.

کودکان از طریق داستان‌ها با واژگان جدید، دیدگاه‌های متفاوت و درس‌های مهم زندگی آشنا می‌شوند. Aspire Early Education

قصه‌های آموزنده می‌توانند به بهبود رفتار کودکان کمک کنند، مهارت‌های اجتماعی آن‌ها را تقویت کرده و باعث رشد همدلی و مسئولیت‌پذیری در آن‌ها شوند.

1_ افزایش حس همدلی و درک دیگران

قصه بچه حرف گوش کن این توانایی را دارد که کودکان را در موقعیت‌های احساسی و اجتماعی مختلف قرار دهند. وقتی کودکان درباره شخصیت‌هایی می‌شنوند که با مشکلات روبه‌رو می‌شوند و احساسات گوناگونی را تجربه می‌کنند، درک و همدلی آن‌ها تقویت می‌شود. به عنوان مثال، قصه‌ای درباره کودکی که اسباب‌بازی‌هایش را با دوستانش به اشتراک می‌گذارد، می‌تواند کودک را تشویق کند تا در دنیای واقعی نیز بامحبت‌تر و سخاوتمندتر باشد. 

آموزش کار خیر به کودکان در قالب داستان می‌تواند مزایای زیادی برای کودک ایجاد کند که در مقاله ذکر شده به طور کامل درباره آن صحبت کرده‌ایم.

2_ تقویت مهارت‌های اجتماعی و مسئولیت‌پذیری

روش‌های زیادی برای آموزش مسئولیت پذیری به کودکان وجود دارد که یکی آنها قصه است. قصه‌ها می‌توانند کودکان را با مفاهیمی مانند همکاری، احترام به دیگران، صداقت و مسئولیت‌پذیری آشنا کنند. وقتی کودکان داستان‌هایی درباره شخصیت‌هایی که مسئولیت کارهایشان را می‌پذیرند می‌شنوند، ناخودآگاه یاد می‌گیرند که در زندگی واقعی نیز مسئولیت رفتارهای خود را بر عهده بگیرند.

3_ بهبود تمرکز و تقویت مهارت‌های شنیداری

گوش دادن به قصه بچه حرف گوش کن باعث می‌شود که کودکان توانایی تمرکز خود را تقویت کنند. در دنیای امروز که کودکان با حجم زیادی از محرک‌های دیجیتال روبه‌رو هستند، قصه‌گویی می‌تواند مهارت شنیداری آن‌ها را تقویت کند و توانایی تمرکز بر روی یک موضوع خاص را افزایش دهد. تحقیقات نشان داده است که کودکانی که به طور منظم قصه می‌شنوند، درک مطلب بهتری در مدرسه دارند و حافظه آن‌ها نیز قوی‌تر می‌شود. 

چگونه قصه‌گویی را به یک عادت روزانه تبدیل کنیم؟

برای تبدیل قصه‌گویی به یک عادت روزانه، باید زمان مشخصی برای آن در نظر گرفته شود و این فعالیت با لذت و تعامل کودک همراه باشد.

1_ بهترین زمان‌ها برای تعریف قصه (قبل از خواب، بعد از مدرسه و…)

انتخاب زمان مناسب برای گفتن قصه بچه حرف گوش کن باعث می‌شود که کودک با اشتیاق بیشتری به داستان گوش دهد. قبل از خواب یکی از بهترین زمان‌ها برای قصه‌گویی است، زیرا به کودک کمک می‌کند آرامش پیدا کند و راحت‌تر به خواب برود. همچنین، بعد از مدرسه یا هنگام عصر، زمان مناسبی برای تعریف داستان‌های آموزنده است، زیرا کودک می‌تواند از تجربه‌های روزانه خود در کنار داستان‌ها یادگیری بیشتری داشته باشد.

2_ ترکیب قصه‌گویی با بازی و نمایش عروسکی

برای جذاب‌تر کردن قصه‌ها، می‌توان از عروسک‌های دستی، مجسمه‌های کوچک یا حتی اجرای نقش‌ها به همراه کودک استفاده کرد. نمایش عروسکی باعث درگیر شدن کودک با داستان می‌شود و او را تشویق می‌کند که با شخصیت‌ها ارتباط احساسی بیشتری برقرار کند. این روش به‌ویژه برای کودکان خردسال که توجهشان زود پرت می‌شود، بسیار مفید است.

شما در مقاله «بازی با کودک در خانه» می‌توانید ایده‌های متنوعی را برای بازی کردن با فرزندتان یاد بگیرید و با ترکیب قصه‌خوانی با آنها، قصه‌گویی را تبدیل به عادت کنید.

3_ تشویق کودک به بازگویی داستان به شیوه خودش

یکی از راه‌های تقویت مهارت‌های گفتاری و خلاقیت در کودکان، تشویق آن‌ها به بازگو کردن قصه بچه حرف گوش کن است. می‌توان از کودک خواست که داستانی را که شنیده است، به زبان خودش تعریف کند یا حتی پایان جدیدی برای آن بسازد. این کار نه‌تنها به افزایش دایره لغات کودک کمک می‌کند، بلکه باعث می‌شود که او بتواند مفاهیم را بهتر درک کرده و در ذهنش تثبیت کند.

 

کلام آخر

قصه‌گویی به عنوان یک ابزار آموزشی قدرتمند، می‌تواند نقش بسزایی در تقویت مهارت‌های اجتماعی و اخلاقی کودکان ایفا کند. استفاده از داستان‌های آموزنده، مانند “قصه بچه حرف گوش کن”، به کودکان می‌آموزد که گوش دادن به توصیه‌های والدین و رعایت قوانین به نفع آن‌هاست و از مشکلات بسیاری جلوگیری می‌شود.

این داستان‌ها با نشان دادن پیامدهای مثبت و منفی رفتارها، مسئولیت‌پذیری، همدلی و احترام به دیگران را تقویت می‌کنند. انتخاب قصه‌های مناسب برای سن کودک و استفاده از روش‌های جذاب برای روایت داستان‌ها می‌تواند تأثیرات آموزشی قصه‌گویی را بیشتر کند و آن را به یک عادت روزانه و مفید تبدیل نماید.

Hidden
نظرات شما

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Array

جان، فرصت محدوده!

می‌خوای فرزندت شاد و حرف‌گوش‌کن باشه؟

همین حالا دوره پدر مادر حرفه‌ای رو با ۳۰٪ تخفیف تهیه کن!

روز
ساعت
دقیقه
ثانیه
مهلت استفاده از تخفیف ه به پایان رسید

تا پایان تخفیف