شروع تربیت کودک را با چه اصولی آغاز کنیم؟ پیش از خواندن مقاله، اجازه بدهید خلاصهای از آن را در همین ابتدا برای شما بگوییم:
در این مقاله به هفت اصلی کلی برای شروع تربیت کودکان پرداختهایم:
- اصل اول: با عمل تربیت کنید نه حرف؛
- اصل دوم: احترام نسبت به همسرتان، درس مهمی برای کودکان دارد
- اصل سوم: مرزها و انتظارات را واضح کنید
- اصل چهارم: در کارهای خانه، او را مشارکت دهید
- اصل پنجم: اهمیت زمان با کیفیت در خانواده را بدانید
- اصل ششم: ارزشهای متعالی را به او آموزش دهید
- اصل هفتم: از آسیب بدنی و تنبیه فیزیکی خودداری کنید
و البته در ادامه مقاله، به 5 مهارت بسیار کلیدی که باید به کودکان خود یاد بدهید، اشاره کردهایم و به شما گفتهایم که باید چه کنید. حالا به سراغ مقاله برویم و این مطالب علمی و کاربردی را با هم بخوانیم.
سرفصلهای این مطلب
Toggleشروع تربیت کودک مهم است چون…!
حتماً ضربالمثل “خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج” را شنیدهاید؛ این ضربالمثل برای شروع تربیت کودک هم مصداق دارد، اگر بتوانید در ابتدا با اصول کلی برای شروع تربیت کودکان خود روبرو شده و آنها را یاد بگیرید، بدون تردید در ادامه مسیر هم کار راحتتری در پیش خواهید داشت.
در مقاله پیش رو، 7 اصل مهم برای تربیت کودکان را یاد بگیرید و لطفاً آن را تمرین کنید تا ملکه ذهنتان شود.
سپس تا انتهای مقاله همراهمان بمانید، چون نکات علمی و دقیقی برایتان آماده کردهایم.
بیشتر بخوانید:
هفت اصل کلی برای شروع تربیت کودک که باید بدانید
همه پدر و مادرها دوست دارند فرزندانی صادق، مؤدب، مهربان، انعطاف پذیر و موفق تربیت کنند. اما بسیاری از آنان اصول شروع تربیت کودکان را نمیدانند.
اصل اول: کودکان از رفتار ما یاد میگیرند، نه حرفهایمان!
اگر میخواهید فرزندانتان رفتاری خوب داشته باشند، به عنوان والدین، باید آن رفتار را برایشان الگوسازی کنید. شما باید این رفتار را با هر کسی که با او تعامل دارید، (مثل اعضای خانواده، دوستان و حتی در جمعهای غریبه) به کار ببرید.
ساده به نظر میرسد، اما در عمل چندان آسان نیست. لازم است برای آموزش به فرزندانتان، خودتان به صورت واقعی و عمیق به ارزشهایتان فکر کنید و به آنها پایبند باشید.
با این کار، مطمئن میشوید که رفتارتان همیشه الگوی مناسبی برای فرزندانتان خواهد بود.
البته همه ما گاهی اوقات اشتباه میکنیم و کامل نیستیم. اشکالی ندارد؛ اشتباه هم جزئی از رفتارهای روزمره ماست. به یاد داشته باشید که فرزندانمان هر روز چیزهای زیادی از ما یاد میگیرند و در نهایت شخصیت واقعی ما را میبینند.
شاید شنیده باشید که برخی والدین به فرزندانشان میگویند: “چیزی که میگویم را انجام بده”، این روش ممکن است در کوتاه مدت کارساز باشد، اما مطمئناً در درازمدت جواب نمیدهد. کودکان مانند اسفنج هستند و هر چیزی را که میبینند جذب میکنند. ما به عنوان والدین، اولین الگوهای آنها و مهمترین افراد در زندگیشان هستیم.
فرزندانمان از ما یاد میگیرند که چگونه در مواردی که خشمگین هستند، واکنش نشان دهند،
آنها برای اینکه چطور با ناامیدیها کنار بیایند، ما را الگوی خودشان قرار میدهند،
آنها برای روبرو شدن با چالشهای زندگی از ما یاد میگیرند؛
پس همیشه سعی کنید رفتارهای خوب را در قالب رفتارهای خودتان به آنها نشان دهید. آنها از طریق مشاهده اعمال ما درس میگیرند، پس الگوی مناسبی برایشان باشیم. (منبع)
اصل دوم: کودکان، احترام را از رفتار ما نسبت به همسرمان یاد می گیرند
همانطور که در اصل قبلی گفتیم، کودکان در سالهای ابتدایی زندگی، مانند اسفنجهایی هستند که رفتارهای اطرافیان را جذب میکنند. در این میان، تعاملات روزانه در خانه، نقشی کلیدی در شکلگیری شخصیت و هنجارهای رفتاری آنها ایفا میکند.
نحوه تعامل شما با همسرتان، به عنوان الگویی از احترام و صمیمیت، در ذهن کودک حک میشود. لحن گفتار، نوع برخورد و ابراز احساسات شما، درس احترام و همدلی را به فرزندتان میآموزد.
همچنین، نحوه احترام شما به سایر اعضای خانواده، مانند خواهر و برادر و والدین، در شکلگیری حس احترام در کودک نقش مهمی دارد. لحن محترمانه، درسی است که در ناخودآگاه کودک نهادینه میشود.
البته بیتردید، در طول زندگی روزمره، ممکن است گاه صبر و حوصلهمان ته بکشد و رفتارهایی از ما سر بزند که با معیارها و ارزشهایمان همخوانی نداشته باشد؛ اما آنچه در تربیت فرزند مهم است، غلبه این رفتارهای محترمانه و صمیمانه بر لغزشهای گاه به گاه است.
به یاد داشته باشیم که حدود ۸۵ درصد از تجربیات و مشاهدات کودک، در محیط خانه رقم میخورد. پس چه بخواهیم و چه نخواهیم، الگوی رفتاری ما در خانه، به عنوان نقشه راهی برای تعاملات آینده فرزندمان در دنیای بیرون عمل خواهد کرد.
بنابراین، برای تربیت فرزندی با احساس و محترم، لازم است در ابتدا خودمان به الگویی از احترام و صمیمیت تبدیل شویم.
بیشتر بخوانید:
اصل سوم: انتظارات و مرزها را به روشنی تعیین کنید
برخی از والدین از تعیین انتظارات، خط قرمزها و مرزهای روشن برای فرزندان خود هراس دارند. آنها تصور میکنند که این کار به معنای ایجاد فضایی تنبیهی در خانواده است و به روابط آنها با فرزندانشان آسیب میرساند. اما این تصور کاملا اشتباه است.
داشتن انتظارات روشن به معنای ایجاد نظم و انضباط در خانواده است. این کار به فرزندان کمک میکند تا بفهمند چه رفتارهایی از آنها انتظار میرود و چه چیزهایی قابل قبول نیست. این امر به معنای تنبیه نیست، بلکه به معنای آموزش رفتار صحیح به فرزندان است.
زمانی که فرزندان از انتظارات و مرزها آگاه باشند، میفهمند که چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است. آنها میدانند که چه رفتارهایی قابل تحمل هستند و چه رفتارهایی مناسب نیستند.
اگر کودکی از قوانین سرپیچی کند، به معنای نیاز او به تنبیه بدنی نیست. در چنین شرایطی، والدین باید با کودک صحبت کنند و به او کمک کند تا رفتار خود را اصلاح کند. در موارد تکرار تخلف، میتوانید به فرزندانتان بفهمانید که چه عواقب و پیامدهایی منتظر اوست.
هدف از تعیین انتظارات و مرزها، آموزش مسئولیتپذیری به فرزندان است. آنها باید یاد بگیرند که اعمالشان بر دیگران تأثیر میگذارد و باید به عواقب کارهای خود فکر کنند. این آموزش به آنها کمک میکند تا در آینده بتوانند با دیگران به طور مسالمتآمیز زندگی کنند.
کودکانی که در دوران کودکی این آموزشها را دریافت نمیکنند، در بزرگسالی به افرادی خودخواه تبدیل میشوند که فقط به نیازهای خود توجه میکنند و به دیگران اهمیتی نمیدهند. (منبع)
اصل چهارم: او را در کارهای خانه حتماً مشارکت دهید
کودکان از طریق انجام وظایف و مسئولیتهای کوچک در خانه، گامی مهم در جهت عضویت فعال در جامعه برمیدارند. آنها با کمک به اداره امور منزل، درک میکنند که وجودشان ارزشمند و مؤثر است. این حس مفید بودن، عزت نفس و اعتماد به نفسی عمیق در وجودشان میکارد.
تصور کنید کودکی که در نظمدهی به خانه، آشپزی، یا مراقبت از اعضای خانواده مشارکت میکند، چه حس قدرتمندی را تجربه خواهد کرد. او درک میکند که عضوی مفید و ضروری از خانواده است و نقشی کلیدی در اداره امور منزل ایفا میکند.
برخی والدین از به کارگیری فرزندان خود در امور خانه امتناع میکنند، زیرا تصور میکنند که این کار طاقتفرسا و سنگین خواهد بود. اما این تصور، فاصله زیادی با واقعیت دارد. برای حل این مشکل، سعی کنید وظایف را متناسب با سن و توانایی کودک تعیین کنید.
به یاد داشته باشیم، کمک به فرزندانمان در یافتن جایگاه خود در خانواده و جامعه، هدیهای ارزشمند است که آیندهای روشن را برای آنها به ارمغان خواهد آورد. (منبع)
بیشتر بخوانید:
اصل پنجم: به اهمیت زمان با کیفیت در خانواده واقف باشید!
هیچ چیز به اندازه زمانی که برای خانوادهتان صرف میکنید، به فرزندانتان احساس تعلق و امنیت نمیدهد. این حس ارزشمند، چه در خانه و چه در سفرهای کوتاه، به ایجاد احترام و عزت نفس در فرزندان شما کمک میکند.
آن وقت و زمانی که با هم میگذرانید، سرمایهگذاری برای آینده فرزندانتان است. تحقیقات نشان داده است نوجوانانی که در خانوادهای بزرگ شدهاند که صبحانه و شام را با هم میخورند، در تحصیلات خود موفقتر بودهاند و همچنین در سنین بالاتر، تمایل کمتری به رفتارهای پرخطر نشان دادهاند. (منبع)
حتی اگر در طول هفته فرصت کافی برای صرف غذا با هم ندارید، سعی کنید در تعطیلات آخر هفته با برنامهریزی برای یک وعده غذایی مشترک، زمانی با کیفیت را به خانوادهتان اختصاص دهید.
حتماً به این نکات برای افزایش زمان کیفی با خانواده توجه کنید:
1_ حواسپرتیها را کنار بگذارید
در زمان با هم بودن، تلفنهای همراه و سایر وسایل الکترونیکی را خاموش کنید و تمام توجه خود را به خانوادهتان معطوف کنید.
2_ فعالیتهای مشترک لذتبخش پیدا کنید
بازیهای رومیزی، کتابخوانی، پیادهروی، آشپزی یا هر فعالیت دیگری که برای تمام اعضای خانواده جذاب باشد، میتواند به ایجاد خاطرات خوش و تقویت روابط کمک کند.
3_ ارتباط برقرار کنید
با هم صحبت کنید، به حرفهای یکدیگر با دقت گوش کنید و به نظرات و احساسات هم احترام بگذارید.
4_ خلاق باشید
از امتحان کردن ایدههای جدید و سرگرمکننده برای گذراندن وقت با خانواده نترسید.
اصل ششم: ارزشهای متعالی را به فرزندان خود آموزش دهید
والدین مهمترین نقش را در آموزش ارزشها به فرزندان خود دارند. بسیاری از والدین از این وظیفه غافل میشوند. ارزشهایی مانند صداقت، درستکاری، احترام، شرافت و انجام کار درست، قدرت اراده فرزندان را تقویت میکنند و به آنها کمک میکنند تا در زندگی تبدیل به موجودی با ارزش شوند.
کودکانی که والدینشان برای آموزش ارزشها وقت نمیگذارند و اصول اخلاقی را به آنها آموزش نمیدهند، مانند ظرفهای خالی رها میشوند تا توسط دیگران پر شوند.
در دنیای امروز، خرافات و اطلاعات بد زیادی وجود دارند. عدم آموزش مداوم ارزشها به فرزندان، آنها را در معرض هجوم این آموزشهای بد و اغلب شبه علمی قرار میدهد و قدرت انتخاب را از آنها میگیرد.
آموزش ارزشها مانند ایمنسازی کودکان و واکسیناسیون آنها در برابر مسائل غیراخلاقی در جامعه است. این آموزشها به ویژه مواقعی به کار میآید که فرزند شما با چالشهایی روبرو میشود که باید در برابر آنها موضعگیری کند؛ ارزشهای آموختهشده به او کمک میکنند تا در جای درست بایستد. (منبع)
بیشتر بخوانید:
اصل هفتم: از آسیب بدنی و تنبیه فیزیکی خودداری کنید
هیچگاه، حتی در بدترین شرایط، کتک زدن و تنبیه بدنی نباید راه حلی برای تربیت فرزند باشد. این روش نه تنها غیرموثر است، بلکه عواقب جبرانناپذیری برای سلامت جسمی و روانی کودک به همراه خواهد داشت.
ترس حاصل از کتک خوردن، رابطه عاطفی بین والدین و فرزند را خدشهدار میکند و اعتماد بین طرفین را از بین میبرد. در این شرایط، کودک به جای یادگیری و رشد، در هراس دائمی زندگی میکند و احساس امنیت خود را از دست میدهد.
خشم و عصبانیت، احساسات طبیعی هستند، اما کنترل آنها در تربیت فرزند اهمیتی حیاتی دارد. اگر در شرایطی احساس میکنید که میخواهید فرزندتان را تنبیه کنید، به خودتان وقفه بدهید، چند نفس عمیق بکشید و سعی کنید احساسات خود را کنترل کنید. به جای خشونت، به دنبال راه حلهای جایگزین و سازنده برای تربیت فرزندتان باشید.
صحبت با یک متخصص یا مشاور میتواند به شما در مدیریت خشم و انتخاب روشهای تربیتی مناسب کمک کند.
با صبر و حوصله، و با استفاده از روش های تربیتی صحیح، می توانید فرزندانی شاد، سالم و موفق تربیت کنید.
5 مهارت مهم برای شروع تربیت کودک که بهتر است به آنها یاد بدهید!
اگر دوست دارید کودکانتان به افرادی موفق و شاد تبدیل شوند، حتماً روی یادگیری مهارتهای نرم و به بیان دیگر توسعه فردی آنها سرمایهگذاری کنید.
بهتر است با این 5 مهارت شروع کنید و کم کم سعی کنید این 5 مهارت را به آنها یاد بدهید:
1_ تفکر انتقادی
به کودکانتان یاد بدهید که سوال بپرسند، اطلاعات را تجزیه و تحلیل کنند و به دنبال راهحل باشند. از بازیها و فعالیتهایی استفاده کنید که تفکر انتقادی را تشویق میکنند، مانند حل معما، بازیهای استراتژیک و داستانسرایی. به کودکانتان فرصت دهید تا نظرات خود را بیان کرده و با او در مورد مسائل مختلف بحث کنید.
2_ مهارت های ارتباطی
به کودکانتان یاد بدهید که چگونه به طور واضح و موثر صحبت کنند و به صحبت دیگران با دقت گوش دهند. سعی کنید به آنها بفهمانید که از زبان مثبت استفاده کنند و با دیگران همدلی کنند.
برای کودکانتان فرصتهایی برای تعامل با سایر کودکان و بزرگسالان فراهم کنید.
بیشتر بخوانید:
3_ همدلی و هوش عاطفی
به کودکانتان یاد بدهید که احساسات خود و دیگران را بشناسند و درک کنند. از کتابها، فیلمها و بازیها برای آموزش همدلی به کودکانتان استفاده کنید.
4_ تصمیم گیری
به کودکانتان یاد بدهید که چگونه بین گزینههای مختلف انتخاب کنند و مسئولیت انتخابهای خود را بر عهده بگیرند. به آنها فرصت دهید تا در مورد مسائل مختلف نظر دهند و تصمیم بگیرند و از اشتباهاتشان به عنوان فرصتی برای یادگیری استفاده کنند.
5_ توانایی نه گفتن و قاطعیت
به کودکانتان یاد بدهید که چگونه به طور قاطعانه “نه” بگویند و از حقوق خود دفاع کنند. به کودکانتان بیاموزید که چگونه در برابر فشار همسالان مقاومت کرده و به راحتی، تسلیم حرف و صحبت دیگران نشوند. سعی کنید با ایجاد اعتماد به نفس در آنها، کاری کنید که بتوانند نظراتشان را بیان کنند.
کلام آخر
شروع تربیت کودک را نه یک هدف، بلکه مثل یک سفر طولانی، دلپذیر و البته دارای فراز و نشیبهای زیاد ببینید. به یاد داشته باشید که هیچ روش واحدی برای تربیت فرزند وجود ندارد و هر کودکی نیازها و ویژگیهای منحصر به فرد خود را دارد.
مهمترین نکته در تربیت کودک، عشق و محبت بیقید و شرط شما به اوست. به فرزندتان اعتماد به نفس بدهید و به او کمک کنید تا پتانسیلهای خود را کشف و درک کند.
برای شروع تربیت کودکتان چه سوالهایی دارید و در حال حاضر با چه چالشهایی رو به رو هستید؟ سوالات و نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
2 دیدگاه دربارهٔ «شروع تربیت کودک؛ مسیر را از کجا آغاز کنیم؟»
خیلیم عالی
ممنون از لطفتون 🌱