چگونه پدر و مادر خوبی باشیم؟ از آن دسته سؤالاتی است که هر والد دغدغهمندی از خود میپرسد؛ اما باید دید رویکرد سالمی نسبت به آن داریم یا خیر!
رویکرد سالم برای پاسخ به پرسش چگونه پدر مادر بهتری باشیم، این است که با شناخت خود، کودک و تواناییها و محدودیتهای به خصوصمان، روشهای مناسبی برای افزایش کیفیت زندگی خانواده خود انتخاب کنیم؛ نه این که با تماشای زندگی بهظاهر شاد و بینقص دیگران، سراغ تقلید کورکورانه و اقدامات ناگهانی و بیبرنامه برویم. در ادامه، سعی میکنیم با ارائه نکات کاربردی، به بهبود عملکرد والدین کمک کنیم.
سرفصلهای این مطلب
Toggleچگونه پدر و مادر خوبی باشیم؟

برخلاف باور عموم، چگونه پدر و مادر خوبی باشیم؟ سؤال دشواری نیست، پاسخهای تخصصی ندارد و اجرای توصیههای آن، هزینهای به دنبال نخواهد داشت! در واقع پاسخ سؤال “چگونه پدر مادر بهتری باشیم” در ثبتنام کلاسهای گرانقیمت، انجام فعالیتهای پر زرقوبرق، زمان بر و فشارآوردن به کودک خلاصه نمیشود؛ بلکه والدین میتوانند با اجرای سادهترین نکات و اصلاح رفتارهای روزمره خود، کیفیت زندگی کودک را تا حد زیادی بالا ببرند.
توجه داشته باشید مهمترین و اصلیترین بخش “پدر و مادر خوب” بودن، ایجاد امنیت روانی و اعتماد و آرامش در کودک است. شما میتوانید با مطالعه نکات زیر، مجموعهای از اقدامات مناسب در این زمینه را بررسی کنید. توصیه میکنیم هر مورد را به چشم یک توصیه ساده ببینید و در رابطه با هر کدام، تحقیقات جدا و کاملی داشته باشید.
نکته: بعد از مشاهده این ویدیو، ویدیو درمان لجبازی کودک که کمی پایینتر قرار گرفته مشاهده کنید.
1_ چگونه پدر و مادر خوبی باشیم؟ با تقویت عزت نفس کودک!
رفتار والدین نسبت به کودک اولین بازخوردی است که او از دنیای اطراف دریافت میکند. به زبان ساده، اولین تعاملات و کنشها و واکنشها در فضای خانه و در ارتباط با والدین اتفاق میافتند و هر چه کیفیت این روابط بالاتر باشد، کودک دید بهتری نسبت به خودش، وجودش و ماهیتش خواهد داشت.
کودکان لحن والدین، زبان بدن و سایر شیوههای ابراز احساسات آنها را جذب میکنند و ارزش خود را باتوجهبه آنها تعیین خواهند کرد. هر کدام از مواردی که در ادامه بررسی میشوند بهنوعی زیرمجموعه و مثالی از این مورد خواهند بود.
2_ با انتخاب کلمات مناسب!

کلمات ابتداییترین نوع ارتباط با کودک هستند و برخلاف باور عموم، اصلیترین نقش را در شکلدهی شخصیت و ذهنیت او ایفا میکنند.
در ارتباط کلامی با کودکان، باید حسابی حواسمان را جمع کنیم تا کلمات، ابزاری برای انتقال منظور باشند؛ نه سلاحی برای تخریب! (منبع: Kids Health)
وقتی میتوانیم خیلی ساده به کودک بگوییم نباید ظرف غذا را لبه میز بگذارد، چرا باید بگوییم
- مگر احمقی؟
- برادر نوزادت بیشتر از تو میفهمد!
- کر بودی نشنیدی گفتم اینجا نگذارش؟
- یادت نیست دفعه قبل چه گندی بالا آوردی؟
تحقیقات نشان میدهند تأثیرات مخرب آزار کلامی کمتر از آزار فیزیکی نیستند. بارها از بزرگسالانی که از والدین خود متنفر بودند شنیدهایم که حاضر بودند کتک بخورند، اما احمق خطاب نشوند یا مورد مقایسه قرار نگیرند. کلماتتان را بادقت انتخاب کنید و دلسوز باشید. در عین حفظ قاطعیت و تفهیم موضوع به کودک، اجازه دهید کمکم درک کند که همه اشتباه میکنند. کودک باید بداند والدینش از رفتارهای او خوششان نمیآید و ناراضیاند، نه از خود او!
علاوه بر این، انتخاب کلمات مناسب تأثیرگذاری آنها در موقعیتهای مختلف را نیز بالا خواهد برد. بهعنوانمثال، نه گفتن یا استفاده از جملات با افعال منفی لزوماً بد نیستند؛ اما تکرار آنها، حساسیت ذهن کودک به این عبارات بازدارنده را از بین میبرد. در نتیجه، متخصصان توصیه میکنند در حد امکان، از جملات مثبت استفاده کنید تا کلمات و افعال منفی، قاطعیت و قدرت خاص خود را حفظ کنند؛ بنابراین، کودک بهمحض شنیدن آنها، متوجه خطر یا دستور والدین شده و در لحظه متوقف میشود.
3_ با مچگیری معکوس!
بیشتر والدین (بدون این که متوجه باشند) دائماً واکنش منفی نشان میدهند و همیشه ناراضی هستند؛ یعنی اغلب تعاملات آنها با کودک در انتقاد از او و گوشزدکردن کارهای بدش خلاصه میشود. در چنین شرایطی کودک تنها میداند شما از چه کارهایی بدتان میآید؛ اما نمیداند کدام کارها برایتان خوشایند هستند.
در تکنیک مچگیری معکوس، شما باید حین انجام کارهای خوب توسط کودک، ناگهان سر برسید و تشویقش کنید. بهعنوانمثال، وارد اتاق میشوید و میبینید بدون این که از قبل چیزی گفته باشید، کودک در حال مرتبکردن تختش است. بسیاری از والدین در این شرایط سکوت میکنند، رفتار عادی نشان میدهند یا باز زبان به سرزنش باز میکنند که «چهعجب! بدون این که مرا دیوانه کنی یک کار مثبت انجام دادی!» شما باید با نشاندادن رفتارهای محبتآمیز و با استفاده از کلمات مثبت، از او تعریف کنید:
عزیزم چهکار خوبی کردی تختت را مرتب کردی! اتفاقاً داشتم فکر میکردم که یادم رفت امروز صبح ازت بخواهم این کار را انجام دهی و الان میبینم خودت انجامش دادی! اگر کارت تمام شده، کمی صبر کن من لباسها را در کشو بگذارم و بعدش کمی بستنی بخوریم.
واکنشهای اینچنینی بسیار بیشتر از سرزنشهای مکرر باعث اصلاح رفتار کودک میشود. در واقع با این روش، شما روی رفتارهایی که دوست دارید از کودک ببینید تمرکز میکنید؛ نه رفتارهایی که برایتان ناخوشایند هستند!
4_ چگونه پدر و مادر خوبی باشیم؟ با پرهیز از مقایسه!

مقایسه کودک با دیگران تحت هیچ شرایطی خوب نیست؛ حتی برای ایجاد انگیزه یا حس رقابت! اما چرا؟
کودک میداند کار خوب مساوی است با پاداش و عشق و چه کاری “خوب” است؟ کاری که پدر و مادر آن را تأیید کنند! این مسئله حتی در یک خانواده سالم (که در آن کودک مجبور نباشد عشق و تأیید را با دستاوردهای خاص کسب کند) نیز صادق است.
کودکان کمسنوسال درک درستی از ارتباط خاص والد – فرزندی ندارند و بهاشتباه فکر میکنند این نقشها قابلجایگزینی هستند؛ مخصوصاً اگر فضای خانه ناآرام باشد. زمانی که دستاورد مثبت یک کودک دیگر را به شیوه مقایسهای بیان میکنید، فرزندتان فکر میکند عشق، پاداش و تأیید از او گرفته شده و به کودک دیگر داده شده است. به همین ترتیب، مدام در هول و بلا به سر میبرد که
- نکند شما دیگر دوستش نداشته باشید،
- رهایش کنید،
- بروید مادر یا پدر آن کودک شوید!
در کنار این اضطراب مخرب، مقایسه منجر به بروز احساس بیارزشی در کودک نیز خواهد شد که به واسطه آن، کودک برای وجود خود ارزشی قائل نیست؛ بلکه لیاقت و صلاحیتش را باتوجهبه دستاوردهایش میسنجد. بهعنوانمثال، چنین کودکی حتی با خیال راحت نقاشی نمیکشد یا بازی نمیکند؛ زیرا با خود فکر میکند ازآنجاییکه امتحانش را بهجای 20، نوزده و نیم شده است، لیاقت بازیکردن ندارد! جالب است بدانید بازی نکردن چنین کودکی مساوی با بیشتر درسخواندن او نیست، بلکه فقط نشخوار فکری و خودسرزنشگری دارد؛ یعنی چنین روندی هیچ نتیجه مثبتی به همراه نخواهد داشت!
در ضمن، اگر تمایل به یادگیری عمیقتری دربارهی خطاهای فرزند پروری و چالش فرزند پروری دارید، پیشنهاد میکنیم این مطالب را بخوانید.
5_ با ایجاد محرکهای سالم!
در ادامه بخش پرهیز از مقایسه، بهتر است بدانید یکی دیگر از ایرادهای رفتاری والدین، تعیین محرکهای انگیزشی ناسالم برای تشویق کودک به انجام کارها است که در نهایت، منجر به سرکوب توانایی و تمایل کودک به هرگونه تلاشی در هر زمینهای خواهد شد.
والدینی که رویکرد تربیتی مشخصی نداشته باشند، خودآگاه یا ناخودآگاه دستبهدامن عنصر ترس میشوند. این والدین با مقایسه و سرزنش در قالب دعوا یا حتی گفتوگوی بهظاهر سالم و خیرخواهانه، کاری میکنند که تنها محرک کودک برای تلاش، ترس از کنار گذاشته شدن، رهاشدن، تنهایی و عقب ماندن از دیگران باشد. منتها از سنی به بعد، کودک میفهمد که بهعنوانمثال، نقش والد فرزندی قابلجایگزینی نیست و پدر و مادرش نمیتوانند او را کنار بگذارند و همکلاسیاش را به فرزندی بپذیرند.
همچنین مقالات نقش پدر در تربیت کودک و نقش مادر در فرزند پروری میتواند دید خوبی در مورد نقش پدر و مادر در تربیت درست کودک به شما بدهد.
زمانی که این ترس از بین برود، تنها انگیزه کودک برای تلاش نیز حذف میشود و تنها چیزی که باقی میماند، خشم و خستگی شدید ذهنی ناشی از یک جنگ بیهوده و طولانی درونی است. در ادامه، کودک نهتنها انرژی ادامهدادن ندارد، بلکه دلیلی هم برای این کار نمیبیند؛ زیرا از همان اول محرکهای اشتباهی برای “تلاش” به او داده بودید. کودک باید بداند هدف انجام هر فعالیت، رشد خودش است؛ نه کسب نمره، جایزه و تأیید دیگران. کودکی که موفقیت و رشد را در گروی این موارد بداند هرگز روی خوش نمیبیند؛ زیرا دست بالای دست بسیار است:
- شاید ریاضی را 20 بگیرد؛ اما معدل کل او 19.75 میشود،
- شاید مدال نقره رشته ورزشیاش را بگیرد؛ اما مدال طلایی هم وجود دارد،
- شاید موفق شود 10 بار دور حیاط بدود؛ اما همیشه یک نفر هست که 11 دور بدود.
در نهایت، حتی اگر معدلش 20 شود، 11 دور بدود و مدال طلا هم بگیرد، باز هم آرامش نخواهد داشت؛ زیرا باید تا آخر عمرش، همین روند را تکرار کند تا مقایسه نشود و عقب نماند. در این میان، کودک فراموش میکند که هدف نهایی، پیشرفت خود او بوده است. چنین رویکردی ذهن کودک را مسموم میکند و از او بزرگسالی میسازد که زحمت تلاش به خودش نمیدهد؛ زیرا خب، تلاش کند که چه بشود؟
در ضمن برای یادگیری فرزند پروری نوجوان و فرزند پروری زنان شاغل حتما به دو منبع سر بزنید.
6_ با زمانگذاشتن برای کودک!
کودکان بیشتر از چیزی که نشان میدهند یا ما فکرش را میکنیم نیازمند وقت گذراندن با والدین خود هستند؛ زیرا بیشتر زمانشان را با شما میگذرانند و به واسطه علاقهای که به شما دارند، تشنه توجه و تأیید شما هستند. زمانگذاشتن برای کودک مزایای زیر را به همراه خواهد داشت:
- احساس ارزشمند بودن
- افزایش صمیمیت با والدین
- کاهش بدرفتاری و تلاش برای جلبتوجه
توجه داشته باشید که زمان گذاشتن برای کودک در کنار او نشستن خلاصه نمیشود؛ بلکه توصیه میکنیم زمان مشخصی از روز را در نظر بگیرید و به کودک بگویید فلان ساعت، زمان مخصوص ما است. در این زمان مشخص، تلفن همراهتان را خاموش کنید، ظرفها را در سینک رها کنید، غذا روی گاز نگذارید و اجازه ندهید چیزی فعالیت خانوادگی شما را مختل کند. شما میتوانید با همراهی کودک، فعالیتهای مشخصی برای این زمان انتخاب کنید:
- نقاشی
- قدم زدن
- ورزش کردن
- مطالعه کتاب
- تماشای فیلم یا سریال
- صحبت در مورد یک اتفاق مهم
- پختن کیک یا غذاهای جالب مانند پیتزا
- بازیهای فکری مانند برد گیم، نقاشی الماسی و غیره
ما متوجهیم که والدین شاغل احتمالاً زمان کافی برای انجام موارد این لیست را نخواهند داشت؛ اما نیازی نیست حتماً چند ساعت وقت بگذارید و کار به خصوصی انجام دهید. شما میتوانید
- بخشی از تمرینات ورزشی خود را بهجای باشگاه در خانه و با کودک انجام دهید.
- هر روز صبح ده دقیقه زودتر بیدار شوید تا صبحانه را با آرامش بیشتری در کنار خانواده بخورید.
- هر روز صبح در کیف مدرسه یک یادداشت محبتآمیز بگذارید یا یک نقاشی بانمک برایش بکشید.
- بهجای شستن ظرفها بعد از شام، یک پیادهروی کوتاه با کودک داشته باشید و بعداً به ظرفها رسیدگی کنید.
مطمئن باشید کودک این کارهای بهظاهر ساده را بهمراتب بیشتر از خرید اسباببازیهای گرانقیمت بهخاطر خواهد آورد.
7_ با ایجاد تعادل بین انتقاد و تشویق!
برای این که بدانیم چطور پدر مادر بهتری باشیم، باید مهارتهای تشویق و تنبیه سالم را در خود پرورش دهیم؛ اما در این بخش، هدف ایجاد تعادل بین این دو است:
- کودک را به حدی تشویق نکنید که دچار اعتمادبهنفس کاذب شود، (اعتماد به نفس کودک)
- آنقدر از کودک انتقاد نکنید که باور کند ناتوان است و کاری از دستش برنمیآید.
یک روش مناسب برای انجام این کار، استفاده از تکنیک “نیمه پر لیوان” است. در این روش، شما باید بعد از انتقاد کار اشتباه کودک، به یک نقطه قوت (هر چند کوچک) اشاره کنید. بهعنوانمثال، وظیفه چیدن سفره ناهار به عهده کودک است؛ اما آن را کمی بد چیده و جای کافی برای همه چیز وجود ندارد. در این شرایط، بهجای سرزنش یا کنارزدن کودک و انجام کار توسط خودتان، میتوانید بگویید:
خب تعداد وسایل کمی زیاد است و این مدل چیدن زیاد مناسب نیست؛ اما قسمت سمت راست سفره را خیلی خوب چیدی! هم زیباست هم دست همه به غذا میرسد. بیا از همانها شروع کنیم و بقیه وسایل سفره را به همان ترتیب و مدل بچینیم؛ شاید این بار جا شود! اگر نشد هم ایرادی ندارد، فوقش یک سفره دیگر اضافه میکنیم.
البته اجرای این تکنیک در تمام موارد ضروری نیست و گاهی وقتها کودک باید متوجه شود کارش اشتباه بوده است. بهعنوانمثال، اگر کودک ناگهان دستتان را رها میکند و وسط خیابان میدود که نباید بگویید: «کارت بد بود، اما خیلی قشنگ دویدی!»
صوت روانشناسی: تنبیه بچه حرف گوش نکن
سخنران: درنا شریفی، روانشناس کودک
8_ چگونه پدر و مادر خوبی باشیم؟ با تعامل کافی!

کودک یکی از اعضای اصلی خانه است و باید مانند یک عضو اصلی با او رفتار شود؛ حتی اگر درک خاصی از این رفتارها نداشته باشد! در کنار افزایش صمیمیت، بهبود اعتمادبهنفس و القای حس ارزشمندبودن، تعامل کافی با کودک یک مزیت مهم دیگر هم دارد:
شما نمیتوانید انتظار داشته باشید صرفاً چون والد هستید، کودک بیچونوچرا به حرفتان گوش کند. از طرفی، هر چه سن کودک بالاتر برود و درکش بیشتر شود، بیشتر به دنبال دلیل برای انجام کارها، زدن حرفها یا پایبندی به قوانین خواهد گشت. اگر نخواهید یا نتوانید ارتباط خوبی با کودک برقرار کنید و دلایلتان برای وضع قوانین یا برخی انتظاراتتان را توضیح دهید، کودک صلاحیت شما در قضاوت و تصمیمگیری را زیر سؤال میبرد و کمکم شروع به نادیدهگرفتن آنها خواهند کرد. (والدگری چیست؟ 10 نکته برای والدگری سازنده و اصولی)
به زبان ساده، تعامل با کودک یعنی شما برای وضع قوانین، تعیین انتظارات، حل مشکلات، تصمیمگیریهای مهم و غیره کودک را در روند گفتوگو دخیل کنید. بهعنوانمثال:
- گزینههای مختلف برای سفر تابستان را با کمک کودک بررسی کنید،
- اگر قرار است مبلمان خانه نو شوند، کاتالوگ را به کودک نشان دهید و با هم تصمیم بگیرید،
- اگر همسایه در پارکینگ شما پارک میکند، از کودک بپرسید به نظرش چطور باید با این مشکل برخورد کنیم؟
- اگر منابع مالی کافی برای ثبتنام کودک در 2 کلاس هنر و ورزش را ندارید، این موضوع را با او درمیان بگذارید و به کمک او، یکی را انتخاب کنید.
- هنگام خرید برای خود یا کادو برای دیگران، نظر کودک را در مورد رنگ، سایز و نوع جنس موردنظر بپرسید؛ بهعنوانمثال، بگویید خب من دو کفش دارم و الان شلوار نیاز دارم؛ اما خب این کفش هم قیمتش مناسب است و هم خیلی دوستش دارم. به نظرت چهکار کنم؟!
در این صورت، کودک بهتر با تغییرات کنار میآید، حرفشنوی بیشتری از شما دارد و انگیزه مضاعفی برای انجام کارها خواهد داشت؛ زیرا در روند تصمیمگیری آنها دخیل بوده است.
9_ با دادن عشق بیقیدوشرط!
به زبان ساده، عشق بیقیدوشرط یعنی بتوانید به کودک بفهمانید
- چیزی که مرا ناراحت میکند یکی از رفتارهایت است؛ نه خود تو!
- حتی اگر اشتباه کنی، باز هم دوستت دارم و حاضرم برای اصلاح اشتباه به تو کمک کنم.
- من هم اشتباه میکنم و خوشحال میشوم آنها را به من گوشزد کنی تا با هم پیشرفت کنیم.
- اشتباهاتت چیزی از ارزش تو برای من کم نمیکنند و هدف من از گوشزدکردن آنها، بهبود زندگی خودت است.
- مهم نیست چقدر کار بدی کرده باشی، من تو را با دیگران مقایسه نمیکنم و اجازه نمیدهم شخص دیگری هم این کار را انجام دهد.
- این کار اشتباه تو، متعلق به همین زمان و مکان است و من از آن برای سرکوفتزدن اتفاقات گذشته یا آینده استفاده نمیکنم.
- من برای اصلاح اشتباه فعلیات به کارهای نادرست قبلی اشاره نمیکنم و نمیخواهم با سرزنش و تهمت، شخصیتت را تخریب کنم.
اصلیترین مزیت این استراتژی تربیتی، همگامسازی فرایندهای تنبیه و تربیت است؛ یعنی شما در عین اشاره به چرایی اشتباه، به کودک اطمینان خاطر میدهید که با مراجعه به شما کار درست را انجام داده است و با اینکه در حال حاضر از کارش ناراحت هستید، همچنان دوستش دارید و اولویتتان، راحتی و رفاه اوست.
در ضمن برای درک بهتر اصول تربیت فرزند و تربیت فرزند حتما به این دو مقاله مراجعه کنید.
10_ چگونه پدر و مادر خوبی باشیم؟ با مطالعه!

تاریخ تکرار میشود و طبیعت یک سیکل تکرارشونده دارد؛ بنابراین، تقریباً تمام زندگی بشر روی محور تجربه میچرخد و فرزندپروری نیز از این قاعده مستثنی نیست. علم روانشناسی کودک و فرزندپروری حاصل قرنها تجربه انسانهایی با پیشزمینههای فرهنگی و نژادی مختلف است که در محیطهایی استاندارد، بازآزمایی شده و در دسترس هر کسی قرار گرفتهاند که سواد خواندن و نوشتن دارد!
بهجای این که از منابع مالی، زمانی و روانی خود و کودکتان استفاده کنید و با آزمونوخطا پیش بروید، میتوانید با استفاده از این تجربیات، میانبر بزنید و با بهکارگیری روشهای سادهتر، نتایج مطلوبتری در زمان کمتری به دست بیاورید. این مقالهها میتواند به شما کمک کند: فرزند پروری موفق و مهارت های فرزند پروری
چگونه پدر مادر بهتری باشیم؟
سایر پاسخهای کوتاه سؤال چگونه پدر و مادر خوبی باشیم؟ در این بخش بررسی شدهاند:
- سبک فرزندپروری مشخصی داشته باشید و با برنامه پیش بروید؛ اما انعطافپذیر باشید تا بتوانید در برهههای زمانی مختلف، تغییرات مثبتی در سبک فرزند پروری خود ایجاد کنید و کیفیت زندگیتان را بالا ببرید.
- نیازها و محدودیتهای خود را بهعنوان والدین بشناسید و فکر نکنید اگر بر این موارد تمرکز کنید، خودخواه هستید.
- قوانین ثابت و مشخصی در خانه داشته باشید؛ بهعنوانمثال، نمیشود یک روز کودک را بهخاطر کاری تنبیه کنید و فردا، همان کار را نادیده بگیرید!
- بپذیرید که دنیا در خانه امن و راحت شما خلاصه نمیشود؛ بنابراین، وظیفه دارید در عین همراهی و کمک، تمام مهارتهای لازم برای مراقبت از خود و پیشرفت را به کودک آموزش دهید.
- ویژگیهای مثبتی مانند همدلی، انعطافپذیری، کنترل احساسات و غیره را با استفاده از مثال در زندگی روزمره به کودک آموزش دهید؛ زیرا اگر خودتان چنین مسائلی را به او یاد ندهید، جامعه این کار را انجام میدهد.
- در عین حفظ فضای مثبت و شاد، جنبههای منفی مانند دعوا و اختلافنظر در خانواده را نیز به کودک نشان دهید تا در یکدنیای رؤیایی غرق نشود؛ اما دقت کنید که این دعوا و اختلافنظرها باید محترمانه و سالم باشند.
- تمام کارهای کودک را برای او انجام ندهید و بگذارید خودش کارهایش را انجام دهد، حتی اگر تصمیمات اشتباهی بگیرد؛ زیرا درسی که کودک از تجربه میگیرد بهمراتب تأثیرگذارتر از توصیههای کلامی والدین است.
- اگر قولی به کودک دادهاید، هرطورشده به آن عمل کنید؛ حتی اگر چیز کوچک و بهظاهر پیشپاافتادهای باشد. در غیر این صورت، کودک کمکم یاد میگیرد شما قابلاعتماد نیستید و نمیتواند به شما تکیه کند.
- تحت هیچ شرایطی از تنبیه بدنی استفاده نکنید؛ زیرا تنبیهات اینچنینی به کودک یاد میدهند که خود کار اشتباه نیست، بلکه شما از آن کار خوشتان نمیآید. به همین ترتیب، کودک آن کار بد را دور از چشم شما تکرار خواهد کرد.
- در تصمیمگیریها و تعیین قوانین و انتظارات با همسرتان هماهنگ باشید و اجازه ندهید کودک متوجه شود در مسائل مربوط به او، اختلافنظر دارید.
- خود، همسر و خانوادههایتان را در حضور کودک تخریب و تحقیر نکنید؛ زیرا هم حرمتها شکسته میشود، هم کودک بهعنوان عضوی از این خانواده، ویژگیهای بد را به خود میگیرد.
کلام آخر
با این که پاسخهای جالب و متنوعی به پرسش چگونه پدر و مادر خوبی باشیم؟ وجود دارد؛ باید بدانید که این سؤال، سؤال تازهکارها است! صفاتی مانند “خوب” برای توصیف والدین و نحوه والدگری آنها مناسب نیستند و مشروط به موقعیت محسوب میشوند؛ یعنی یک فرمول کلی برای “خوببودن والدین“ وجود ندارد و عملکرد والدین باتوجهبه شرایط خاص خانواده قضاوت میشود. این نکته مهم را بهخاطر داشته باشید تا خداینکرده، کارتان به خودسرزنشگری، عذاب وجدان کارهای نکرده و فکر ناکافی بودن نرسد! بهجای این که دنبال “خوببودن” باشید، از خود بپرسید چطور پدر مادر بهتری باشیم؟
منابع
- KidsHealth
- Parents
- WebMD
- Parenting Styles