نه که بخواهیم سادهانگاری کنیم؛ اما راستش را بخواهید کلاً دو نوع آدم داریم!
- افرادی که اصلاً ترس کودک از پدر و مادر را به رسمیت نمیشناسند؛ زیرا باور دارند باتوجهبه اینکه همیشه خیر کودک را میخواهند، امکان ندارد کودک از آنها بترسد.
- افرادی که ترس کودکان از والدین را کاملاً معمول و رایج میدانند؛ زیرا معتقدند این ترس، شکلی از احترام محسوب میشود و وجودش هم ضروری است!
مانند هر مسئله تربیتی دیگری، موضوع ترس از والدین صفر و صدی نیست و تمام اجزای آن، از علتش گرفته تا محرکها و راهکارهایش، به عوامل مختلفی بستگی دارند و به این سادگی قابلبررسی نخواهند بود. در این مقاله، سعی میکنیم مسئله ترس کودک از پدر، مادر و بهطورکلی بزرگترها را زیر ذرهبین ببریم تا دید بهتری از موضوع داشته باشیم.
سرفصلهای این مطلب
Toggleآیا ترس کودکان از والدین طبیعی است؟
پاسخ به این سؤال ارتباط مستقیمی با تعریف شما از ترس و تفاوت آن با مفهوم احترام خواهد داشت. بهطورکلی:
تجربه “ترس خفیف” نسبت به والدین تا حدی طبیعی است؛ زیرا بنا بر اصول سبک تربیتی مقتدرانه (که در مقاله سبک های فرزند پروری به آن پرداختیم)، والدین باید در عین برقراری ارتباط مثبت و صمیمانه با کودک، حد و حدود را مشخص کنند تا احترامشان حفظ شود. در نتیجه، کودک به بهانه صمیمیت و نزدیکی، هر کاری نمیکند و هر حرفی نمیزند؛ زیرا ترس خفیفی از شما دارد که در این سطوح، طبیعی و سالم است.
توجه داشته باشید مفهوم “ترس” در این بخش، صرفاً به این معناست که کودک میداند باید بابت کارهایش پاسخگو باشد. چنین کودکی، والدین را به چشم افراد حامی، قدرتمند و دانا میبیند که نهتنها راهنماییهای ارزشمندی ارائه میدهند، بلکه همیشه میتواند روی کمک آنها حساب کند.
“ترس کودک از پدر و مادر” به شرایطی اطلاق میشود که طی آن، کودک از نظر جسمی و عاطفی احساس خطر کند و بنا بر تجربههای قبلی یا پیشزمینههای ذهنی، فکر کند که آسیب یا خطری از جانب والدین او را تهدید میکند. (منبع: PsychCentral)
این احساس خطر و آسیب به خشونت ظاهری محدود نمیشود. بهعنوانمثال، کودکی را در نظر بگیرید که هر وقت بابت مسئلهای به والدینش مراجعه میکند، احساس “تحمیلکردن خود“ در او شدت میگیرد. یعنی والدین بلافاصله بیحوصله میشوند، غصهشان میگیرد و حتی به زبان میآورند که: «هروقت تو سمتم میایی، میدانم زحمتی برای من داری!» در این شرایط، حتی اگر والدین مشکل را بدون خشونت ظاهری حل کنند، باز هم واکنش اولیه آنها منجر به ایجاد نوعی ترس در کودک میشود که ناشی از خواسته نشدن، کافینبودن، مشکلساز بودن و اضافیبودن است.
بیشتر بخوانید:
علائم ترس کودک از پدر و مادر
برای بررسی علائم ترس کودک از پدر و مادر و تفاوت آن با احترام و ترس سالم، شرایطی را تصور کنید که در آن، کودک حین بازی یک گلدان را شکسته است. این در حالی است که قبلاً به او تأکید کرده بودید باید مراقب باشد، گلدان گران است، بازی در خانه یا کنار گلدان ممنوع است و سایر موارد اینچنینی. واکنش کودکی که از والدینش میترسد به شرح زیر است:
- کودک بلافاصله وحشت میکند و نهتنها از نظر ذهنی به هم میریزد، بلکه ممکن است علائم جسمی مانند گریه غیرقابلکنترل، لرزش بدن و غیره را نیز بروز دهد.
- اولین اقدام کودک، جمعکردن و پنهانکردن قطعات گلدان است؛ بدون درنظرگرفتن خطر آسیب به خود!
- درصورتیکه والدین متوجه شوند، کودک از برقراری تماس چشمی خودداری میکند، بدنش منقبض است و خشم توأم با درماندگی احساس میکند.
بیشتر بخوانید: قطع شیر شب
در نهایت، کودک منتظر دادوفریاد و خشونت کلامی یا فیزیکی خواهد بود و در صورت عدم مشاهده چنین واکنشهایی، بیشتر وحشت میکند؛ زیرا در چنین موقعیت ناشناختهای، احتمال بروز هر حرکتی از جانب والدین وجود دارد. در نتیجه، کودک ترجیح میدهد کار با همان دعوا، تحقیر و سرزنش همیشگی تمام شود.
اما واکنش کودک سالم چیست؟
- کمی احساس ترس و پشیمانی
- فکرکردن به موقعیت و بررسی حرفهایی که میخواهد به والدینش بزند؛ یعنی اولین فکر او، چگونه گفتن به والدین است، نه چگونه قایمکردن آن!
این کودک به دلیل اعتمادی که به والدینش دارد، با خیال راحت به آنها مراجعه میکند و حقیقیت را میگوید؛ حتی با این که میداند قرار است تنبیه شود!
بیشتر بخوانید:
عواقب ترس کودک از پدر و مادر
همانطور که قبلاً اشاره کردیم، ترس کودکان از والدین به معنای احساس خطر از جانب آنها است؛ بنابراین، در کنار مواردی که بیان شد، معمولاً چنین رفتارهایی را از خود نشان خواهند داد:
- به والدین اعتماد ندارد و اتفاقات خوب یا بد را تاحدامکان پیش خودش نگه میدارد.
- کودک در شرایط آسیبپذیر از والدین دوری میکند؛ حتی اگر مورد آزار یا تهدید دیگران قرار گرفته باشد.
- حرف والدین را در ظاهر بیچونوچرا میپذیرد و در باطن فشار روانی سنگینی را تحمل میکند؛ زیرا اطاعت او از سر ترس است.
- واکنش اول کودک به هر شرایطی، تلاش برای حل (شما بخوانید لاپوشانی!) مسئله توسط خودش است؛ زیرا تاحدامکان نمیخواهد والدینش درگیر موضوع شوند.
- در حضور والدین یا بعد از هر گونه ارتباطی با آنها علائم جسمی مانند جویدن ناخن، رنگپریدگی، گرفتگی صدا، لرزش بدن، تعریق یا گریه را نشان خواهد داد و معمولاً احساس خستگی شدیدی (ناشی از تنش ذهنی) را تجربه خواهد کرد.
سایر علائم ترس کودکان از والدین به شرح زیر است:
- اختلال در خواب
- اختلالات گوارشی
- نیاز شدید به تأییدشدن توسط دیگران
- اجتناب از هرگونه موقعیت ناخوشایند به هر قیمتی
- اختلالات روانی مانند اضطراب، افسردگی و استرس
- وابستگی شدید به اطرافیان و درخواست کمک مداوم از آنها
- لکنتزبان، لالی انتخابی و ناتوانی در مهار ادرار (سطوح حاد ترس از والدین)
- خودآزاری برای کاهش تنش ذهنی؛ مانند چنگزدن به خود، مشتزدن به خود، ضربه به سر و غیره
- انزوای اجتماعی ناشی از خجالت و کمرویی یا رفتار ناسالم با دیگران و کنار گذاشته شدن توسط آنها
- بههمریختگی شدید ذهنی در مواجهه با کوچکترین دشواریها و مختلشدن قدرت تصمیمگیری و حل مسئله
علت ترس کودکان از والدین
ترس کودک از پدر و مادر اغلب نتیجه رفتارهای خشن و غیرقابلپیشبینی والدین است که میتوانند بهصورت کلامی یا فیزیکی باشد. در ادامه، به برخی دلایل ترس کودکان از والدین می پردازیم:
1_ رفتارهای نامناسب والدین در حضور کودک
نکته مهم درمورد ریشه ترس کودک از پدر و مادر این است که کودک با مشاهده هر رفتار نامناسب آنها، دچار ترس خواهد شد؛ حتی اگر آن رفتار مستقیماً متوجه او نباشد. بهعنوانمثال، مسئله دعوای والدین با یکدیگر یا حتی با دیگران را در نظر بگیرید. زمانی که کودک شاهد دعوای شما باشد، رفتارهای نامتعارفی را میبیند؛ مانند فریادکشیدن، توهینکردن، پرتکردن وسایل، سرزنشهای غیرمنصفانه، کندوکاو کردن خاطرات قدیمی (که کودک باعقل خودش چیز بدی در آنها نمیبیند) یا حتی خشونت فیزیکی.
در شرایط دعوا با همسر یا رانندهای که با او تصادف کردهاید، کودک مخاطب رفتار شما نیست؛ اما با مشاهده برخورد نامتعارفتان، دید دیگری نسبت به شما پیدا خواهد کرد:
والدین من مانند هیولاهایی هستند که تا وقتی خوابند (مهرباناند و حالشان خوش است) خطری ندارند؛ اما اگر بیدار شوند (به هر دلیلی عصبانی یا ناخشنود شوند) “روی واقعی خود“ را نشان خواهند داد!
زمانی که کودک احساس کند مهربانی پدر و مادر تنها سرپوش و ماسکی برای پنهانکردن آن روی واقعی و بد والدین است، ترسش آغاز میشود؛ زیرا فکر میکند:
- در صورت بروز هر اشتباهی، با رفتارهای اینچنینی از جانب شما روبهرو خواهد شد.
- اگر چنین رفتارهایی از شما برمیآید، حتماً روزی با او هم برخورد نامناسبی خواهید داشت،
- شما هر چه درمورد “رفتار خوب” به او آموخته بودید را در کسری از ثانیه نقض کردهاید؛ بنابراین، آدم خوبی نیستید و باید بااحتیاط با شما برخورد کند.
2_ پرورش ناخواسته الگوهای ترس در کودک
برخی والدین بدون این که متوجه باشند کودکشان را ترسو بار میآورند؛ زیرا الگوهای نامناسب ترسهای خود را در طی سالها به او منتقل میکنند. کودکی که با والدین ترسو بزرگ شده باشد با این حس ناخوشایند خو میگیرد و آن را تبدیل به بخشی از شخصیتش میکند. والدین ترسو کسانی هستند که:
- به کسی نه نمیگویند،
- همیشه رودربایستی دارند و دست پایین میگیرند،
- در مقابل والدین خودشان لام تا کام حرف نمیزنند،
- بهجای “لطف و کمک” به دیگران، به آنها “خدمت” میکنند،
- نمیتوانند از حق خودشان دفاع کنند و همیشه در موضع ضعف هستند،
- بابت چیزهایی که تقصیر آنها نیست عذرخواهی میکنند و سعی در جبران دارند،
- در مقابل کسی که به هر طریقی برتری نسبت به آنها داشته باشد، کاملاً کوتاه میآیند،
- اگر کودک با همسنوسالانش به مشکل بخورد، قبل از هر چیز کودک را سرزنش میکنند و او را مقصر میدانند.
این افراد ترسشان در فضای خانه را ابزار میکنند و کودک میفهمد که علت رفتارهایشان، صرفاً خودداری یا احترام به دیگران نیست. والدین برای کودک همان شخص بزرگتر و قدرتمندتری هستند که کودک یاد گرفته است در مقابل او، چارهای جز اطاعت و ترس نیست.
از طرفی، افراد ترسو دچار حجم زیادی از احساسات سرکوب شده و فروخوردهای هستند که میخواهند از شرشان خلاص شوند و بهعنوان افراد ترسو، زورشان به کسی جز کودک یا همسر ضعیفتر از خود نمیرسد! در این شرایط، کودک نهتنها باتوجهبه رفتار والدین “ترسو بودن” را یاد میگیرد، بلکه همواره در معرض تکانههای احساسی آنها نیز خواهد بود که بهخودیخود، ترس از والدین را پررنگتر خواهد کرد.
بیشتر بخوانید:
- چگونه زبان انگلیسی را در خانه به کودک آموزش دهیم ؟!
- چطور در مورد پریود شدن با بچه ها حرف بزنیم؟
- علت کتک زدن کودک دو ساله
- جدا خوابیدن کودک 7 ساله
3_ فضای ناکارآمد خانه
کودکانی که در خانوادههای ناآرام به دنیا میآیند، علائم و شرایط منفی مشابهی دارند و همگی اختلالاتی مانند افسردگی، اضطراب، مشکلات خواب و نارساییهای گوارشی را تجربه میکنند؛ اما ریشه اصلی تمام این موارد چیست؟
کودکی که در یک فضای “خطرناک“ رشد میکند، تمام تمرکزش را میگذارد روی زندهماندن! این کودک دیگر وقتی برای کودکیکردن، بازی، کسب تجربههای جدید و سایر موارد اینچنینی ندارد؛ زیرا ذهن و جسمش همواره در شرایط واکنش جنگوگریز قرار دارد. به همین ترتیب، نسبت به سایر هم سن و سالانش رشد عاطفی، شناختی و مغزی کمتری خواهد داشت. (منبع: Psychology Today)
رشد ناکافی در این 3 مورد، نتایج زیر را به همراه خواهند داشت:
- درک بسیار محدود کودک از دنیای اطراف، رفتارها و واکنشهای دیگران؛ به همین ترتیب، از درک تفاوت بین ترس، احترام، شوخی و غیره ناتوان خواهد بود و همه را به چشم محرک ترس میبیند.
- ارتباط عاطفی نامناسب با والدین؛ کودک نمیتواند درک کند یا بپذیرد که والدین خیر و صلاحش را میخواهند و فارغ از نوع برخوردشان، لزوماً دشمن او نیستند.
- کودک والدین را به چشم پدر و مادر نمیبیند، بلکه آنها را غریبههایی میداند که صرفاً با آنها همخانه شده است؛ به همین ترتیب، همیشه فاصلهای بین خود و آنها قائل خواهد شد که بخش بزرگی از آن، نتیجه ترس از “افراد غریبه با قصد و نیت ناشناخته” است.
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، واژههایی مانند ترس و خطر لزوماً به معنای خشونت فیزیکی، گفتاری یا رفتاری آشکار نیستند و مفاهیمی مانند “فضای خطرناک” و “احساس ناامنی” بسیار گستردهاند.
4_ حوادث اضطرابآور مشروط به حضور والدین
میدانید شرطیشدن مغز یعنی چه؟ به زبان ساده، شرطیشدن یعنی مغز ما عادت میکند با قرارگرفتن در شرایط به خصوصی، روی کار مشخصی تمرکز کند یا انتظار اتفاق خاصی را داشته باشد. در بسیاری از خانوادهها، حضور یک یا هر دو والد مساوی است با بروز یک اتفاق بد! بهعنوانمثال:
- هر گاه والدین در یک اتاق حضور دارند، دعوا و بگومگوهای شدید دارند،
- یکی از والدین بیمار است و علائم او برای کودک ترسناک و ناخوشایند هستند،
- بیرون رفتنهای خانوادگی همیشه همراه با بحث و جدل و اعصاب خوردی است،
- هر بار که پدر/مادر پشت فرمان مینشیند، تصادف میکنند و والدین با یکدیگر و غریبهها دعوا میکنند،
- والدین بهشدت کنترلگر هستند و بیش از حد از کودک مراقبت میکنند؛ بنابراین، کودک در حضور آنها استرس و ترس مضاعفی تجربه میکند و ترجیح میدهد هنگام انجام یک کار حساس یا جدید، تنها باشد.
در صورت بروز مکرر موارد اینچنینی، کمکم ذهن کودک یاد میگیرد که حضور والدین مصداق بارز “دردسر“ و بالطبع، ترسناک است؛ بنابراین، ترجیح میدهد تاحدامکان از آنها دور شود.
5_ سبک تربیتی نامناسب والدین
رویکرد والدین در تربیت فرزند تاثیر مستقیمی بر کیفیت رابطه آنها با یکدیگر و کودکشان خواهد داشت؛ زیرا:
سالمترین سبک فرزندپروری، سبکی است که اجازه تجربه و زندگی معمولی را به کودک بدهد. در این سبک فرزندپروری، والدین نقش پشت پرده را بر عهده دارند؛ یعنی نظارت کامل، اما غیرمستقیم به روند رشد کودک خواهند داشت. در چنین شرایطی، فضای امنی برای رشد والدین و کودک بهصورت همزمان ایجاد خواهد شد که با ایجاد صمیمیت کافی و به جا، از بروز مهمترین خطاهای فرزند پروری جلوگیری خواهد کرد.
سبکهای تربیتی متنوعی وجود دارند که بررسی آنها از حوصله این مقاله خارج است؛ اما برخی ویژگیهای یک سبک فرزندپروری ناکارآمد که منجر به دوری و ترس کودک از پدر و مادر میشود، به شرح زیر هستند:
- نادیدهگرفتن احساسات کودک
- عدم اهمیت به نظرات و ترجیحات کودک
- استفاده از روشهای قهری برای تنبیه کودک
- داشتن انتظارات بیجا و غیرواقعبینانه از کودک
- عدم پاسخگویی مناسب به نیازهای عاطفی و جسمی فرزند
- صحبت منفی درمورد کودک و عملکرد او در حضور دیگران
- بیعلاقگی در مسائل مربوط به کودک و رهاکردن او به حال خود
- تعییننکردن قوانین مناسب و مشخص نکردن حد و حدود مشخص با کودک
- عدم تفاهم والدین روی متدهای تربیتی و اختلافنظر آشکار در حضور کودک
- بیتفاوتی در آموزش و هدایت کودک برای ورود به جامعه و کنارآمدن با شرایط مختلف
- استفاده از تهدیدهای خشنی که قابلاجرا نیستند؛ اما کودک با شنیدن آنها احساس ناامنی پیدا خواهد کرد.
- استفاده از خشونت فیزیکی برای تنبیه کودک؛ مانند کتکزدن، حبسکردن در اتاق، شکاندن وسایل موردعلاقه او و غیره
- تهدید کودک با استفاده از عباراتی مانند: «همه شما را رها میکنم و میروم دنبال زندگی خودم، شما بمانید و این مسخرهبازیهایتان!» یا «وقتی بالاخره مردم، تازه میفهمی چقدر مادر/پدر بیچارهات را اذیت کردی!»
بیشتر بخوانید:
- علت ترس کودک از مدرسه چیست؟
- تشویق کودکان برای انجام تکالیف مدرسه
- بهترین کتاب برای 11 ساله ها
- چرا کودکان باید زود بخوابند؟
روش های کاهش ترس کودک از پدر و مادر
روشهای کاهش ترس کودکان از والدین 3 ویژگی مهم دارند:
- نیاز به همراهی متخصص دارند،
- تأثیرشان را در درازمدت مشاهده خواهید کرد،
- برای هر خانواده، بهخصوص و شخصیسازیشده هستند.
اجازه دهید هر 3 نکته را در قالب بررسی راهکارهای کاهش ترس از والدین بررسی کنیم:
1_ کاهش ترس کودک از پدر و مادر با همراهی روانشناس
روند کاهش ترس کودک از پدر یا مادر بهطورکلی دشوار است؛ زیرا برای اجرای هر کدام از راهکارها، کودک مجبور است زمان زیادی را در جوار شما که بزرگترین ترسهایش هستید، بگذراند. به همین ترتیب، تمرکز روی روشها برایش دشوار خواهند بود و مانند هر شرایط دیگری، تنها وانمود میکند به حرفهایتان گوش کرده است تا بتواند زودتر از آن موقعیت دور شود.
به زبان ساده، اگر کودک همکاری عالی در روند کاهش ترس از والدین و اجرای راهکارها دارد، یعنی از سر ترس با شما همراهی میکند؛ نه به دلیل علاقه و تمایلی که باید برای بهبود رابطه با شما داشته باشد.
در چنین شرایطی، حضور یک نفر سوم قابلاعتماد و حمایت گر، مانند مشاور خانواده یا روانشناس کودک، بسیار مهم و ضروری است. توصیه میکنیم این مورد را در اولویت قرار دهید؛ زیرا در غیر این صورت، کاری از پیش نخواهید برد. بهتر است قبل از اینکه مسئله را با کودک درمان بگذارید، با همسرتان به روانشناس مراجعه کنید و باتوجهبه صلاحدید ایشان، کمکم کودک را نیز به جلسات مشاوره بیاورید.
2_ کاهش ترس کودک از پدر و مادر با تغییر رویکرد والدین
برای اجرای مؤثر راهکارهای کاهش ترس کودکان از والدین، باید ریشه آن را در رفتارهای خودمان شناسایی کنیم و قبل از هر چیز، آن را تغییر دهیم. Carolyn Solo، متخصص فرزندپروری و والدگری در این باره میگوید:
زمانی که رفتارهای بازدارنده (ترس، انزوا، گوشهگیری، اطاعت بیچونوچرا و غیره) را در کودک مشاهده میکنیم، تنها یک کار از دستمان برمیآید: باید رویکرد خودمان در برخورد با کودک را از “واکنشی“ به “ارتباطی“ تغییر دهیم. (منبع: PsychCentral)
کودک ترسیده، نیاز به حمایت عاطفی و رفتاری دارد که خلاف عامل ترس باشد. هنگام برخورد با کودک ترسیده، نباید باتوجهبه رفتار او واکنشدهنده (منفعل) باشیم و اجازه دهیم ترس کودک، تعیینکننده نوع برخورد ما باشد. یک والد آگاه باید در چنین شرایطی، نقش دانای کل را به خود بگیرد و اوضاع را به صورتی تغییر دهد که رفتارهای متغیر کودک، پاسخی به رفتارهای ثابت و منطقی او باشند.
در غیر این صورت و جدا از مسئله ترس و عدم اعتماد به والدین، کودک مجبور میشود مدیریت امور را بر عهده بگیرد؛ یعنی با انتخاب دقیق حرفها، اعمال و کنترل و بررسی این دو در خود و والدین، از بروز تنش جلوگیری کند. این مسئولیت یک والد است، نه یک کودک؛ آنقدر در وظایف خود بهعنوان یک والد کوتاهی نکنید که کودک مجبور شود بهجای شما پدری یا مادری کند.
3_ کاهش ترس کودک از پدر و مادر با حساسیتزدایی از شرایط
در بسیاری از موارد، ترس کودک از پدر یا مادر نتیجه خیالات خودش است؛ مانند زمانی که با مشاهده دعواهای شما، به این نتیجه میرسد که آدم ترسناکی هستید. در چنین مواردی، شما باید مرزی بین خیالات و واقعیت بکشید. اگر میتوانید گفتوگوی آرام و مناسبی (بدون سرزنش، دعوا و القای این حس که: «من از تو دلخورم که چنین فکری در موردم داری!») داشته باشید، از او بخواهید یک موقعیت “ترسناک” را برایتان مثال بزند. سپس قدمبهقدم پیش بروید:
موقعیت ترسناک: شکستن گلدان
+ فکر میکنی اگر گلدان را بشکانی، چه میشود؟
– تو عصبانی میشوی.
+ اگر من عصبانی شوم، چه اتفاقی میافتد؟
– مرا کتک میزنی / سرم داد میزنی / پولتوجیبیهایم را قطع میکنی / جلوی دیگران میگویی من دستوپاچلفتی هستم و غیره
+ چرا فکر میکنی من چنین کارهایی میکنم؟
– چون دیدم زمانی که دخترخالهام بشقاب موردعلاقه خاله را شکست، تو به مادربزرگ گفتی: «عجب بچه بیمصرف و دستوپاچلفتی است!»
بعد از درک علت ترس کودک، تمام تلاشتان را بکنید تا به او بفهمانید که این موارد، صرفاً پیشزمینههای ذهنی او هستند؛ اما مستقیماً به او بگویید که متوجهید حرفهای اشتباهی زدید.
+ من نباید در مورد دخترخالهات چنین چیزی میگفتم؛ زیرا او کمسنوسال است و طبیعی است اشتباه کند. من آن لحظه عصبانی بودم و بدون فکر صحبت کردم؛ اما این به آن معنا نیست که من حتماً چنین باوری دارم. متأسفم که با این برخوردم، احساس بدی در تو به وجود آوردم. از این به بعد سعی میکنم واکنشهای بهتری داشته باشم. لطفاً هر وقت دوباره چنین رفتاری از من دیدی، یک تذکر کوچک به من بده و حست را با من در میان بگذار.
هر زمان که توانستید این 3 مورد اصلی را به درستی اجرا کنید، این راهکارها را نیز در نظر داشته باشید:
- اعتمادبهنفس کودک را با تعریف از او در حضور دیگران یا تحسین او حین انجام کارهای معمول افزایش دهید.
- در کارهای مختلف با کودک همراهی کنید و اجازه دهید به سلیقه خودش به کارها برسد؛ حضور شما صمیمیت را افزایش میدهد و دخالتنکردن در کار کودک، حس امنیت و حمایت شما را!
- در سنین کم، والدین ستونهای زندگی کودک هستند و باید قدرتمند به نظر برسند؛ بنابراین، نیازی نیست ترسهای عمیق و جدی خود را با او در میان بگذارید و آنها را به او منتقل کنید.
- درمورد تجربیات بدی که با والدینتان داشتید صحبت نکنید؛ زیرا کودک بهاشتباه فکر میکند شما قرار است همان کارها را با او انجام دهید یا در حال منتگذاشتن و تهدید او هستید.
- در روند کاهش ترس از والدین، سختگیریهای خود را کمتر کنید و بیشتر با کودک راه بیایید تا حسننیت شما را درک کند؛ اما نیازی نیست اصول تربیتی خود را نقض کنید و رفتارهای دوگانه داشته باشید.
- بیشتر با کودک صحبت کنید و دلیل کارها، حرفها و رفتارهایتان را بهصورت غیرمستقیم توضیح دهید؛ به همین ترتیب، او هم مجاب میشود بیشتر با شما صحبت کند و مسائل را در میان بگذارد.
- هنگام بررسی راهکارهای کاهش ترس کودکان از والدین، اجازه دهید کودک کنترل شرایط را بر عهده بگیرد و از او بپرسید به نظر خودش، علت ترس چیست و چه روشی برای برطرفکردن آن بهتر است؟
- حتماً قوانین مشخص و منطقی (با همکاری خود کودک) برای خانه تعیین کنید و انتظاراتتان از کودک را برایش روشن کنید؛ زیرا در بسیاری از موارد، علت ترس کودک غیرقابلپیشبینی بودن واکنش و رفتارهای ضدونقیض والدین است.
- به کودک نشان دهید که یک فرد بزرگسال، عاقل و بالغ هستید که میتواند احساساتش را کنترل و شرایط را مدیریت کند؛ در این صورت، کودک متوجه میشود که نیازی نیست والد شما و نگران رفتارهای نامناسب احتمالیتان باشد، بلکه میتواند به شما تکیه کند.
کلام آخر
کودکان عموماً از والدینی میترسند که ثبات رفتاری و اصول مشخصی برای رفتارها، گفتارها و اعمال خود در شرایط مختلف ندارند. بهاینترتیب و برخلاف باور عموم، علت اصلی ترس کودک از پدر و مادر احترام و اقتدار آنها نیست؛ بلکه نشاندهنده این است که کودک تا چه حد آنها را ضعیف و نیازمند مراقبت، محافظت و مدیریت میداند. اولین قدم برای بهبود شرایط و کاهش ترس از والدین، پذیرش نقش والد توسط شما است؛ والدین باید یک اصل ثابت و قابلاتکا در زندگی کودک باشند، نه متغیری که هر لحظه عوض میشود و معادله را به هم میزند.
منابع