دعوای خواهر و برادرها یک امر طبیعی است؛ کودکان در هر سن و بسته به شخصیتشان ویژگیهای منحصر به فردی دارند و طبیعی است که باهم به اختلاف نظر بخورند یا تعارضهایی بینشان به وجود بیاید. اما عواملی وجود دارند که میتوانند تعداد یا شدت دعواها را افزایش دهند؛ به عنوان مثال:
- مقایسه کردن فرزندان با یکدیگر
- آموزش ندادن مهارتهای عاطفی و اجتماعی به آنها
- ابراز نکردن عشق و محبت به کودکان
- الگوهای نامناسب
- پرخاشگری والدین در مقابل کودکان
- و…
در ادامه هر یک از این دلایل را مفصلتر شرح میدهیم و به راهحلهایی میپردازیم که میتوانند از دعواهای زیاد پیشگیری کنند؛ علاوه بر این، بیان میکنیم که حین دعوا به عنوان والد چه واکنشهایی داشته باشید. با ما همراه باشید.
سرفصلهای این مطلب
Toggleدلایل دعوای خواهر و برادر؛ چرا این اتفاق مدام تکرار میشود؟
بسیار خوب! در قدم اول نیاز داریم دلایل بروز این مشکل را بررسی کنیم. اگر صرفاً راهکارهایی را بدون بررسی دلایل به کار ببندیم، مانند این است که قبل از تشخیص نوع بیماری، فقط داروهایی بخوریم و امید به بهبود داشته باشیم! اگر دعوا کردن و گیس و گیسکشی فرزندانتان به طور مداوم تکرار میشود، لازم است اندکی توقف کنیم و ببینیم چه علتهایی آتش این دعواها را شعلهور میکند. در این بخش، به رایجترین دلایل میپردازیم.
1ـ کودکان در سنین مختلف ویژگیهای متفاوتی دارند
کودکان در حال رشد و یادگیری هستند و در سنین مختلف نیازهای متفاوتی دارند. به عنوان مثال کودکان در سن ۳ سالگی بیشتر مفهوم استقلال را درک میکنند و میخواهند کارهایی را به صورت مستقل انجام دهند. علاوه بر این، مفهوم «مالکیت» اهمیت زیادی برای آنها دارد و در این سن میتوانند طیف گستردهتری از احساسات را بروز دهند.
اما مثلا در سن ۶ سالگی، کودک استقلال را بیشتر از یک کودک سهساله درک میکند، میخواهد نشان دهد که بزرگ شده است، تمایل دارد انتخابهایی را به صورت مستقل داشته باشد و حتی ممکن است برای کشف چهارچوبها دست به کارهای خطرناک یا نابههنجار بزند.
بیشتر بخوانید: لجبازی کودک 5 ساله
همین تفاوتها موجب میشود خواهر و برادرهایی که در سنین متفاوت هستند، گاهی باهم به مشکل بخورند و دعوا کنند. (در بخشهای بعدی به راهکارها میپردازیم؛ اما به طور مختصر بگوییم که به عنوان والد میتوانید ویژگیهای کودکان در سنین مختلف را مطالعه کنید تا درک بهتری نسبت به دنیای آنها داشته باشید.)
بیشتر بخوانید:
2ـ هر کودکی شخصیت و اخلاق منحصر به فردی دارد
در کتاب «باغبان و نجار» نوشتهی آلیسن گوپنیک گفته میشود که هر کودکی مانند یک بذر منحصر به فرد است و ما به عنوان والد، صرفا میتوانیم شرایط مساعد را برای رشد و بالندگی این بذر خاص آماده کنیم. (همچنین نویسنده میگوید که اکثر والدین تصور نجار بودن دارند و سعی میکنند از فرزندانشان محصولات دلخواهشان را بسازند!)
فرزندان ما هم حتی با اینکه از یک پدر و مادر هستند، هر کدام بذر جداگانهای محسوب میشوند و شخصیت و اخلاق متفاوتی دارند. برخی از کودکان آرامتر هستند و بیشتر سعی در سازگاری دارند، برخی دیگر ممکن است تمایل بیشتری به بروز خشم یا عصبانیت داشته باشند. توجه به این تفاوتها به ما کمک میکند درک بهتری از اختلافات بین فرزندانمان پیدا کنیم و از راهحلهای مختلفی متناسب با اخلاق هر کدام از فرزندانمان استفاده کنیم.
3ـ نداشتن مهارتهای عاطفی میزان دعوا و کتککاری را افزایش میدهد!
کودکان هم مانند ما احساسات مختلف را تجربه میکنند با این تفاوت که سیستمهای عصبی و شناختی آنها در حال رشد است و مهارتهای عاطفی کمتری دارند. اما با این وجود، اگر مهارتهای عاطفی را به فرزندانمان آموزش دهیم، میزان دعوای خواهر و برادر کاهش پیدا میکند.
بیایید با ذکر یک مثال بیشتر به شرح این موضوع بپردازیم؛ مثلا فرض کنید فرزند بزرگترتان شاهد این باشد که پدر و مادرش زمان بیشتری را با خواهر یا برادر کوچکترش میگذرانند یا ببیند که خواهر یا برادرش به خاطر سن کمتر، توجه بیشتری دریافت میکند. در این حالت ممکن است حس اضطراب، دوستداشتنی نبودن یا بیارزشی را تجربه کند و چون نمیداند با این احساسات ناخوشایند چکار باید بکند، آن را به صورت خشم بروز میدهد و سعی میکند در موقعیتهای مختلف این خشم پنهان را به صورت کتککاری تخلیه کند.
در بسیاری از مواقع، اگر پشت پردهی کتککاری و دعواهای کودکان را بررسی کنیم، به احساسات ناخوشایند سرکوبشده میرسیم. (در بخش راهحلها، بیشتر در مورد این موضوع صحبت میکنیم. فعلا این مورد را به عنوان سر نخ در نظر داشته باشید!)
4ـ اگر والدین به بلوغ عاطفی نرسیده باشند کودکان از رفتارهایشان الگو میگیرند
در بعضی از مواقع، ما به عنوان والدین رفتارهایی انجام میدهیم که توانایی تحملشان را از جانب فرزندانمان نداریم! اگر فرزندانمان بیش از حد درگیر دعوا و کتککاری میشوند، شاید لازم است برای مدتی خودمان، والد دیگر یا سایر مراقبان را زیر ذرهبین بگذاریم.
در طول روز چند بار درگیر پرخاشگری میشویم؟ تا چه اندازه در مدیریت خشممان مهارت داریم؟ آیا کودکانمان را به طور مداوم سرزنش میکنیم و احساسات منفیمان را روی آنها تخلیه میکنیم؟ تا چه اندازه به بلوغ عاطفی رسیدهایم؟ چقدر میتوانیم احساسات ناخوشایندمان را شناسایی و درک کنیم؟
روانِ هر کدام از ما مانند یک دریا است که احساسات مختلف در هر لحظه مانند موجهایی پیش میآیند؛ بعضی از آنها قویتر و شدیدتر هستند و برخی دیگر انرژی کمتری دارند. بسیاری از ما نمیدانیم در مقابل موجهای شدید و ناخوشایندِ اضطراب یا خشم چه واکنشی باید داشته باشیم؛ چون مهارتهای عاطفی را یاد نگرفتهایم. طبیعتاً فرزندانمان هم رفتارهای ما را مشاهده کرده و همین الگوهای ناسالم را تکرار میکنند.
بیشتر بخوانید:
5ـ شاید الگوی مناسبی برای حل تعارض وجود ندارد
تعارض، بحث و اختلاف نظر بخشی طبیعی از تمام روابط هستند. ما به عنوان والدین و الگوهای فرزندانمان، در مواجهه با اختلاف نظرها چه واکنشی داریم؟ چگونه نیازها و خواستههایمان را با همسرمان یا دیگران مطرح میکنیم؟ آیا اگر به اختلاف نظری میرسیم، به پرخاشگری روی میآوریم؟ آیا برچسب منفی میزنیم و فرد مقابل را تحقیر میکنیم؟ یا میتوانیم احساسات ناخوشایند خود را شناسایی کرده، سیستم عصبیمان را آرام کنیم و سپس در آرامش صحبت کنیم؟
اگر ما به عنوان والدین مهارتهای گفتگوی سالم و حل تعارض را نداریم، چگونه از فرزندانمان انتظار داشته باشیم که اختلافهایشان را درست مدیریت کنند؟
6ـ سبک فرزندپروری والدین یکی از دلایل دعوای خواهر و برادرهاست
در مقالات «سبک های فرزند پروری» و «فرزند پروری چیست؟» بیشتر به این موضوع پرداختهایم. سبک تربیتی والدین میتواند دعوا و بحث بین کودکان را افزایش دهد. والدینی که کنترلگر هستند، کودکانشان را با یکدیگر مقایسه میکنند، زمان مفید و باکیفیتی با فرزندانشان نمیگذارنند، بین فرزندِ دختر و پسر تفاوت میگذارند، بیشتر از یکی از فرزندانشان طرفداری میکنند یا مهارتهای حل اختلاف و تعارض را به فرزندانشان نمیآموزند، محیط مساعدی برای افزایش دعوا و درگیری فراهم کردهاند!
7ـ پر نشدن مخزن عشق و توجه کودکان توسط والدین، دلیل مهم بعدی است
هر کودکی مخزنی از عشق و توجه دارد که لازم است این مخزن توسط والدین پر شود؛ عشقی بیقید و شرط. بسیاری از مشکلات از پر نبودنِ این مخزن ناشی میشود؛ چون کودک حس ارزشمندی و امنیت را از سمت والدین دریافت نمیکند و ممکن است برای دریافت این عشق و توجه به رفتارهای ناسالم روی بیاورد.
اگر والدین محبت خود را به صورت قطرهچکانی ابراز کنند، فرزندان بر سر این محبت کمیاب با یکدیگر رقابت میکنند! در نتیجه با یکدیگر دعوا میکنند، کتککاری دارند، بر سر کوچکترین مسائل با هم به اختلاف میخورند و سعی میکنند توجه والدین را با روشهای اینچنینی جلب کنند.
راهکارهایی برای پیشگیری از دعوای خواهر و برادر
احتمالاً این جملهی معروف را شنیدهاید که «پیشگیری بهتر از درمان است.» پس از آشنایی با دلایل دعوای خواهر و برادر، لازم است اقداماتی انجام دهیم که به طور کلی میزان دعوا و درگیری بین فرزندانمان را کاهش دهیم و از تکرار این موقعیت جلوگیری کنیم. در این بخش به راهکارهای پیشگیرانه میپردازیم!
1ـ مهارتهای عاطفی را به فرزندانمان بیاموزیم
در مورد این موضوع در مقالات «پوستر احساسات» و «دعوای کودکان» بیشتر صحبت کردهایم. عواطف و احساسات دنیای پیچیدهای دارند؛ اگر بتوانیم آنها را شناسایی و درک کنیم، در قدم بعدی به شکل سالمی احساسات مختلف را تجربه کنیم و سپس به آرامسازی سیستم عصبیمان بپردازیم، گام بزرگی در رسیدن به رضایت درونی برداشتهایم.
کودکانمان هم نیاز دارند این مهارتها را یاد بگیرند؛ در کتاب «هنر همه فن حریف شدن در احساسات» گفته میشود کودکانی که مهارتهای عاطفی را یاد میگیرند، در مدرسه عملکرد بهتری دارند و احتمال مبتلا شدن به بیماریهای روانی همچون اختلال اضطراب یا افسردگی در آنها کاهش پیدا میکند.
باید به فرزندانمان بیاموزیم که احساسات اطلاعات هستند، هیچ احساسی ممنوع یا ترسناک نیست و لازم است احساساتمان را به رسمیت بشناسیم. هر احساسی که ایجاد میشود، علائم خاصی در بدن ما ایجاد میکند؛ به عنوان مثال اضطراب با افزایش تعریق یا افزایش ضربان قلب همراه است. هنگام تجربهی خشم هم ضربان قلبمان افزایش پیدا میکند و دمای بدن بالا میرود. میتوانیم از کتاب داستانها و انیمیشنهای مناسب هم برای آموزش احساسات کمک بگیریم. (مثل انیمیشن درون و بیرون)
جملاتی مثل «گریه نکن زشت میشی!»، «اگه میخوای داد بزنی از من دور شو.»، «مگه بچهای که گریه میکنی.»، «این چیه که به خاطرش عصبانی شدی.» و … به کودک میآموزد که احساساتی مثل خشم، ناراحتی، سرخوردگی، کلافگی، اضطراب و … را سرکوب کند.
بیشتر بخوانید:
2ـ ریشهی درگیریها را پیدا کنیم
در بسیاری از مواقع دعوای خواهر و برادر الگوهای تکراری دارد؛ یعنی اگر از دور به ماجرا نگاه کنیم، سناریوهای مشابهی میبینیم! بنابراین، به طور کلی خوب است که در زمان مناسبی راجع به این موضوع فکر کنیم و یک قدم به عقب برویم؛ چه اتفاقی افتاد که دعوا و درگیری شروع شد؟ من چه واکنشی به دعوای فرزندانم داشتم؟
مثلا اگر همیشه بحثها از جدال بر سر اسباببازی شروع میشود، شاید یکی از کودکانمان به دنبال جلب توجه ماست و میخواهد به این شیوه توجه والدین را دریافت کند. بررسی دعواها به ما کمک میکند دلایل را بهتر کشف کنیم و به راهحل مناسب برسیم.
3ـ از تشویق و تربیت مثبت استفاده کنیم
بسیاری از ما صرفاً مواقعی که رفتارهای نادرستی را مشاهده میکنیم وارد عمل میشویم؛ اما شاید بتوانیم با تشویق رفتارهای درست، از تکرار رفتارهای نادرست جلوگیری کنیم. یعنی مواقعی که فرزندانمان به خوبی باهم بازی میکنند، با یکدیگر به خوبی کنار میآیند و نوبت را رعایت میکنند، به صورت فعالانه این رفتارشان را تشویق کنیم؛ «داشتم به بازیتون دقت میکردم و دیدم چقدر خوب اسباببازیها رو باهم به اشتراک میذارید؛ آفرین!»، «چقدر عالیه که به نوبت این بازی رو انجام میدید.» و جملاتی از این قبیل.
کودکان نیاز دارند با آزمون و خطا رفتارهای درست و نادرست را یاد بگیرند؛ گاهی میتوانیم با تشویق رفتارهای صحیح، آنها را راهنمایی کنیم.
4ـ از قبل چهارچوبها را تعیین کنیم
تعیین قوانین و چهارچوبها به کودکان حس امنیت میدهد و به آنها کمک میکند تعارضها را بهتر حل کنند. اگر از قبل برای موقعیتهای مختلف قوانین واضح، منطقی و روشنی داشته باشیم، میتوانیم تا حد خوبی از درگیری و بحث جلوگیری کنیم؛ حتی میتوانیم وضع قوانین را با مشورت با فرزندانمان انجام دهیم تا انگیزهی مشارکت و همکاری را در آنها افزایش دهیم. به عنوان مثال:
- برای استفاده از اسباببازیهای جدید و رعایت نوبت از تایمر استفاده کنیم.
- اگر برای نشستن روی صندلی جلوی ماشین درگیری و دعوا وجود دارد، قانونی وضع کنیم که روزهای فرد کودک بزرگتر و روزهای زوج فرزند کوچکترمان روی صندلی جلو بنشیند.
- از فرزندانمان بخواهیم در مورد وسایلشان به طور شفاف باهم به تفاهم برسند؛ مثلا روی وسایلی که نمیخواهند فرد دیگری به آن دست بزند، یک برچسب مشخص بچسبانند. (و برای رعایت عدالت، به عنوان مثال حق استفاده از پنج برچسب را بدهیم.)
- حتی میتوانیم مشخص کنیم که در بحثها و اختلافها چه رفتارهایی ممنوع است؛ مثلا «هر چقدر هم که عصبانی شدیم، حق نداریم خواهر یا برادرمان را کتک بزنیم؛ به جای آن میتوانیم به اتاق دیگری رفته و چند نفس عمیق بکشیم.»، «توهین کردن یا فحاشی ممنوع است و به جای آن سعی میکنیم از کلمات مناسب برای صحبت کردن استفاده کنیم.» و …
وضع قوانین به شرایط، سن فرزندانتان یا موضوعات ثابت دعواها بستگی دارد؛ با کمی چاشنی خلاقیت میتوانید چهارچوبهای روشن و جذابی تعیین کنید.
5ـ در مورد تفاوتها با آنها صحبت کنیم
در بسیاری از مواقع کودکان به این دلیل عصبانی میشوند که فکر میکنند عدالت رعایت نشده یا حق آنها پایمال شده است. اما حقیقت این است که شاید همیشه هم نتوان همهچیز را به صورت کاملاً مساوی تقسیمبندی کرد. به عنوان مثال ممکن است فرزند بزرگترتان اجازه داشته باشد کارهایی را انجام دهد (مثلا شب دیرتر بخوابد) که فرزند کوچکترتان این اجازه را ندارد و اعتراض کند که چرا همهچیز عادلانه و مساوی نیست.
در اینجا میتوانیم درباره مفهوم عدالت کمی بیشتر توضیح دهیم یا با داستانهایی برای کودکانمان بیان کنیم که تفاوتهایی وجود دارند که موجب میشوند شرایط برای همه کاملاً مساوی و دقیقا عین هم نباشد.
بیشتر بخوانید:
6ـ زمان باکیفیتی با هر یک از فرزندانمان بگذرانیم
همانطور که در بخش دلایل توضیح دادیم، کودکان مخزن عشق و توجه هستند و هر کدام از فرزندانمان نیاز دارند این عشق و توجه را به میزان کافی دریافت کنند. اگر در طول روز زمان باکیفیتی با هریک از فرزندانمان بگذرانیم، به حرفهایشان به صورت فعالانه گوش دهیم، احساساتشان را به رسمیت بشناسیم، زمانهای مشخصی در روز با آنها بازی کنیم و به طور کلی والد غایبی نباشیم، میزان دعواها کاهش پیدا میکند. چون دیگر نیاز ندارند از پرخاشگری یا کتککاری برای جلب توجه والدین استفاده کنند.
هنگام دعوای فرزندانمان چه واکنشی داشته باشیم؟
اما با تمام مطالبی که در بخشهای قبل گفتیم، دعوا و بحث بین کودکان به خصوص دعوای خواهر و برادر یک امر رایج و طبیعی است؛ همانطور که گفته شد، سیستمهای عصبی و شناختی کودکان در حال رشد است و آنها در حال یادگیری کنترل احساسات یا شیوهی حل تعارضات هستند. به عنوان والد در این موقعیتها چه عکسالعملی داشته باشیم؟ در این شرایط چه واکنشی صحیح است؟
1ـ فرزندانمان را به پیدا کردن راهحل تشویق کنیم
اگر طرز تفکر حل مسئله را در آنها تقویت کنیم، به جای دعوا کردن، کتککاری یا اطلاع دادن مداوم به والدین، یاد میگیرند که برای تعارضها راهحلهایی پیدا کنند.
2ـ اگر دعوا به خاطر یک وسیلهی خاص است، میتوانیم آن را برای لحظاتی دور کنیم!
البته بعد از آرام شدن کودکان و برقراری یک آرامش نسبی، وسیله را برگردانیم تا یاد بگیرند چگونه باهم به تفاهم برسند و فرصتی داشته باشند که همکاری را تمرین کنند.
3ـ توجه داشته باشیم که تنبیه بدنی یا خشونت در هیچ شرایطی راهگشا نیست
دکتر بکی کندی (روانشناس مطرح در حوزهی کودک و فرزندپروری) بیان میکند که رفتارهای اشتباه کودکان به دلیلِ نداشتن مهارت است. تنبیه کردن آثار مثبت بلندمدتی ندارد زیرا مهارتی به کودک نمیآموزد. در عوض، اگر شناسایی کنیم که کودک به دلیل کمبود چه مهارتهایی به دعوا کردن روی میآورد و این مهارتها را به او بیاموزیم، در بلندمدت نتایج بهتری میبینیم.
4ـ سوالهای صحیح بپرسیم!
به جای اینکه به کودک بگوییم «چرا این کار را انجام دادی؟» بهتر است از این پرسش استفاده کنیم؛ «در تلاش هستی چه کاری انجام دهی؟» این پرسش صحیح کمک میکند دلیلِ اصلی دعواها یا همان مهارتهایی که وجود ندارد مشخص شود. مثلا شاید فرزندمان میخواهد انجامِ یک بازی را شروع کند اما خواهر یا برادرش با او همکاری نمیکند.
5ـ اگر دعوا و کتککاری شدید است، آنها را جدا کنیم تا فرصتی برای آرام شدن داشته باشند
به آنها فضایی بدهیم تا خشمشان فروکش کند و بتوانند بدون غلیان احساسات، اتفاقی که رخ داده است را بررسی کنند یا در مورد آن فکر کنند.
6ـ بیش از حد مداخله نکنیم
در بلندمدت کودکان ما بیشتر از اینکه به راهحلهای آماده نیاز داشته باشند، به مهارت حل مسئله و اعتماد به نفس نیاز دارند. (در کنار حمایت و راهنماییهای والدین) تا زمانی که دعوا شدید نیست و توهین و فحاشی وجود ندارد، شاید نیاز باشد اجازه دهیم خودشان باهم به تفاهم و راهحل برسند.
اگر همیشه مداخله کنیم، فرزندانمان یاد میگیرند برای حل مشکلات کنار بایستند و منتظر کمک والدینشان باشند؛ همچنین اگر ناخودآگاه از یکی از کودکان بیشتر طرفداری کنیم، همین موضوع میتواند آتشِ دعواهای بعدی را برافروزد. (به صورت کلی بهتر است بیشتر در زمینهی راهکارهای پیشگیرانه اقدام کنیم یا گاهی بعد از دعوا، مثلا قبل از خواب، موقعیت ایجاد شده را بررسی کرده و آنها را راهنمایی کنیم.)
7ـ به دنبال مقصر نگردیم
اگر همیشه در تلاش باشیم که مقصرِ ماجرا را پیدا کنیم، در بلندمدت فایده یا آثار مثبتی ندارد. هر زمان دعوایی رخ میدهد، به هر حال دو طرف تا حدی مسئول هستند؛ به جای آن، بهتر است به کودکانمان یاد بدهیم که روی مسئولیتهای خودشان یا روی راهحلها تمرکز کنند. (اگر واقعبینانه بررسی کنیم، در بسیاری از تعارضهای روابط بزرگسالانه هم پیدا کردن مقصر کمکی به ماجرا نمیکند و در نهایت نیاز داریم روی نقش و مسئولیت خودمان متمرکز شویم.)
کلام آخر
به پایان مقالهی دعوای خواهر و برادر رسیدیم. به عنوان نکتهی پایانی باید بگویم بسیاری از این راهکارها بلندمدت هستند و ایجاد تغییرات به صبوری، مداومت و تلاش نیاز دارد. همچنین اگر از لحاظ ذهنی احساس فرسودگی میکنید و پرخاشگریها خودتان به الگوی نامناسبی برای فرزندان تبدیل شده است، از فرد متخصص و روانشناس کمک بگیرید. در قدم اول، لازم است برای سلامت روان و جسم خودتان تلاش کنید، تا در قدمهای بعدی سلامت جسم و روان فرزندانتان هم تقویت شود.
دعوای فرزندتان معمولاً در چه مواقعی اتفاق میافتد؟ در این شرایط از چه راهکارهایی استفاده میکنید؟
نظرات و تجربیات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منابع: